![]() مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجتالاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […] |
دریافت انسانی زن مسلمان معاصر از غدیر (با تکیه بر دیدگاه علامه حکیمی)
نویسنده: نرگس انصاری موحد- محمد حیدری(گروه پژوهشهای دینی۲)
ارسال شده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ چکیده:زنان در دوران معاصر با توجه به جایگاهی که برای آنان در اجتماع رقم خورده ، مسئولیت و وظیفه سنگینی بر عهد شان نهاده شده است و غدیر نیز یک فراز حساس تاریخ است که زنان در آن نقش و حضور جدی داشته اند. بررسی این مسئله می تواند برای زنان معاصر و حتی آیندگان الگویی مناسب ارائه دهد. در این مقاله سعی شده است با تکیه به برخی از دیدگاههای علامه حکیمی، همراه با گزارش مساله تاریخی غدیر و اشاره به زوایای مختلف آن واقعه و معرفی الگوهای اصلی، به ترسیم وظایف زنان معاصر در پیوند با مساله غدیر و نقش انسانی و تربیتی آنان پرداخته شود. کلید واژه: غدیر، زنان معاصر، انسانیت، علامه حکیمی مقدمهجایگاه و نقش سازنده زنان در تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از همان آغاز بعثت توسط آیات وحی و پیامبر مشخص شد. جایگاهی که زنان را نیز همپای مردان با مشارکت هم جانبه در جامعه شریک می دانست. این نقش در الگوهایی چون حضرت خدیجه و فاطمه (س) و زینب کبری به خوبی نشان داده شد و در رخدادهای حساس و سرنوشت ساز تاریخ تشیع، همچون غدیر، نقش سازنده آنان و تأثیرگذاری بر آینده زنان در جهت تحکیم پایه های رشد زنان و ارزش های انسانی آشکار گشت. مسئله غدیر موضوعی نیست که تنها مربوط به جامعه شیعه باشد، بلکه همه انسانها در هر مذهب و آیینی که باشند، با غدیر یک نوع ارتباط ، خواسته و یا ناخواسته داشته و دارند و در نگاهی دیگر این باور که در میان عموم جامعه وجود دارد ، که غدیر را فقط مخصوص مردان در نظر گرفته و حتی به افراد جامعه القا می شود که این مردان جامعه هستند که باید برای غدیر و گسترش آن تلاش کنند، رد می کند. علامه حکیمی(ره) در یکی از نوشته های خود می نویسد: «در اینجا باید یاد کرد که غدیر، واقعهاى نیست که تنها جنبۀ تاریخى داشته باشد، و به عنوان یک مسئله تاریخ گذشته دربارۀ آن سخن گفته شود. بلکه بجز جنبۀ تاریخى آن و همچنین جنبۀ دینى و اسلامى و اعتقادى بسیار مهم آن، که هر مسلمانى مکلف است در این بابت، حق را بشناسد و به آن معتقد باشد، بجز اینها همه، مضمون و مقصود از واقعۀ غدیر، درهرلحظه از زندگى جامعۀ اسلامى، بلکه هر جامعۀ دیگرى، مصداق و مورد دارد.ازاینرو حماسۀ غدیر، چونان مشعلى جاودانسوز، در ذهنها و زمانها و عصرها و نسلها، همیشه زنده است، و جوهر سیال آن در کالبد جامعهها، همیشه جارى است. گفتگو و تأکید بر مسئلۀ غدیر، و تجدید بحث دراینباره، چیزى نیست جز تأکید بر احقاق حق، و نشر عدالت، و مبارزه با ستم و جهل. این است که مسئله غدیر، مسئلۀ انسان است، و فریاد غدیر فریاد انسان.»[۱] بنابر این زنان معاصر در هر جایگاهی که باشند؛ خانه دار یا شاغل در اداره و مدرسه و بیمارستان…نسبت به غدیر بی تفاوت نمی توانند باشند و لذا باید به ترسیم این مساله پرداخت که زنان معاصر در ارتباط با گفتمان غدیر چه وظیفه ای دارند و آیا نسبت به این وظیفه به اندازه کافی شناخت و آگاهی داشته و تا چه حد در انجام این وظیفه تلاش کرده اند…! غدیر، فراتر از تاریخرویداد غدیر واقعه ای بود به وسعت همه زمان ها. مسئولیت شناسی و ادای حق در برابر این اتفاق مهم بر دوش همه چه مرد باشند و چه زن است. رسالت گزاری در بارۀ غدیر نیز به فهم بیشتر و تلاش پیگیری میطلبد. برای این هدف بهتر است به نوشته هایی از علامه حکیمی (طاب ثراه) استناد بشود. چرا که در میان نویسندگان و متفکران معاصر، علامه حکیمی سخنان برجسته و نگرش وسیعتری در فهم فراتاریخی از موضوع غدیردارد اصل واقعه این بود که «مسلمانان، پس از «خطبۀ الهى – تاریخى غدیر»، از وادى جُحفه به سوى شهرهاى خود – از جمله مدینۀ منوّره – سرازیر شدند. این چگونگى، بعد از سه روز اقامت، و برگزارى بیعت مرد و زن (از بزرگان اصحاب و جز آنان) با على «ع» اتفاق افتاد. و پیامبر اکرم «ص» پس از اینکه خدا را و مردم را شاهد گرفت که من تبلیغ رسالت کردم، و على «ع» را به نام وصىِّ رسالتى و هدایتىِ خویش به مردم معرفى نمودم… تأکید بسیار کرد، که مردم حاضر در آن صحنه، موضوع «غدیر»، یعنى: مولویّت و اولویّت (سرپرستى دینى – الهىِ) على «ع» را، به همه جا و همگان برسانند. [۲] اصولا نگریستن به واقعۀ غدیر به چشم یک امر تاریخى که قرونى بر آن گذشته است، خلاف فهم دین است و فهم این واقعه. صورت ماجراى غدیر، یک امر تاریخى است که ۱۴ قرن بر آن گذشته است، اما محتواى آن چه؟ بر خود اسلام نیز ۱۴ قرن گذشته است. بر دعوتهاى اسلام: دعوت به یکتاپرستى، حریت، عدالت، نماز و زکات و جهاد و امر به معروف و نهى از منکر نیز ۱۴ قرن گذشته است، اما اینها حقایق زمانى نیستند، حقایق ابدیند. اینها را با واحد «زمان» نمىتوان سنجید، با واحد «انسان» و واحد «حیات انسانى» باید سنجید. و به دیگر سخن، اینها حقایق خداییند که تا جاودان دگرگونى نیابند، چنانکه قرآن فرموده است: «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اَللّٰهِ تَحْوِیلاً». محتواى غدیر نیز یکى از همین حقایق خدایى و ابدى است، که تا هر لحظه که فجرى بدمد و طلوعى باشد و روزى آید، حقیقت آن – از نظر منطق الهى – باید حاکم بر زندگى و زندگیها باشد. [۳] بدینسان روشن است که اگر کسانى (بویژه که اگر در این دمزدن، تنها به جنبۀ تاریخى آن بسنده نکنند و به موضع انسانى و عملى و اجتماعى امروزین آن نیز نظر داشته باشند.)از این حق دم زنند، تجلیل از شخصى و توهین به اشخاصى نیست، بلکه التجا به دامن حقیقت است براى جبران و تصحیح، و دفاع است به خاطر ابعاد وسیع مورد. پس زنده کردن خاطرۀ «غدیر» و بحث و تألیف دربارۀ آن، مسئلهاى تاریخى و شخصى و فرقهاى نیست، بلکه یاد کرد طرح مدینهاى است، و مسئلهاى است مربوط به کلیت انسانیات در ابعاد زندگى و آفاق تحرک و حیات. و اگر روزى و روزگارى، قدرتهاى مسلط، اهل بحث و قلم وابسته را وامىداشتند تا این موضوع را مسکوت بگذارند، یا شخصى و زمانى معرفى کنند، اکنون، این حقیقت را همه درک مىکنند که چنین نیست، بلکه این بحث و روشنگرى، هماکنون، جدىترین شعار است، بلکه حرکتى است در سطح احیاى مجدد اسلام، و بازگشت به جدىترین سفارش پیامبر، که در نتیجه – به اعتقاد اسلامى – احیاى حق انسانیت است در همۀ قلمروهاى آن. [۴] اینکه عید گرفتن «غدیر» متّصل است به عهد خود پیامبر و حتّى آغاز آن، همان روز ۱۸ ذیحجّۀ سال دهم هجرت است، که براى مردم، مقام جانشینى پیامبر و پیشوایى در دین معلوم گشت، و پیامبر مردم را به تهنیت گفتن به على امر داد حتّى زنان را. [۵] و این است کلیت ذهنى و حماسۀ عینى تشیع. و این است فلسفۀ بعثت – غدیر – عاشورا – مهدى.[۶] از پیامبر اکرم «ص» و حضرت امام جعفر صادق «ع» و حضرت امام رضا «ع» سخنانى در اهمیت «عید غدیر»، روایت شده است. على «ع» نیز بارها به موضوع غدیر اشاره کرده است، و اهمیت اجتماعى و اسلامى و انسانى این روز را یادآور شده است[۷]. [۸] زن مسلمان، حامل و حامی ارزشهای غدیری استبا وقوع غدیر، اسلام مسیر احیای کرامت زن را بهطور کامل بسترسازی کرد، زنان، بهویژه در فرهنگ شیعی، همواره حاملان پیام غدیر بودهاند: فاطمه زهرا(س) در دفاع از حق ولایت؛ زینب کبری(س) در افشای انحراف از مسیر غدیر؛ ت هزینه های بسیاری را تحمل کردند. و این حرکت ها می تواند الگویی باشد که زنان امروز نیز غدیری زندگی کرده و و در مسیر پاسدارای از عقلانیت، معنویت و عدالت باشند. زن، بهعنوان حامل و حامی ارزشهای غدیری می تواند نقشی سازنده و موثر در تربیت نسل خود بگذارد. نگاه غدیر، بر مدار محوریت انسان است، نه فقط مرد محوری.؛ زن را موجودی میداند که حق دارد «بداند»، «انتخاب کند» و «تأثیرگذار» باشد.زن معاصر در پرتو غدیرمی داند که هویت او تنها در قالبهای جسمی یا جنسیتی تعریف نمیشود، بلکه بر اساس ارزشهای انسانی همچون آگاهی، اختیار، معنویت و عدالت سنجیده میگردد. غدیر، وجدان اخلاقی انسان امروز در جهانی است که کرامت انسانی گاه قربانی منفعت و سیاست میشود، غدیر پیام عدالت، امانتداری، و صداقت را در زندگی زنانه، زنده نگه میدارد. واقعه غدیر خم، در ظاهر معرفی ولیّ خداست، اما در باطن، پیام آن چیزی فراتر از صرف جانشینی است: بازتعریف کرامت انسانی بر پایه حق، عدالت، و مسئولیتپذیری. این پیام برای انسان معاصر ــ بهویژه زن معاصر ــ حامل آموزههایی بنیادی درباره هویت، جایگاه و ارزشهای اصیل انسانی است. غدیر پیام میدهد که: انسانیت معیار برتری است، نه جنس، رنگ، قبیله یا موقعیت اجتماعی. امام علی(ع) برگزیده شد چون شایستهترین انسان بود، نه بهخاطر خویشاوندی یا موقعیت خاص. برای زنان معاصر زن نیز، اگر اهل تقوا، علم، شرافت و تعهد باشد، همانقدر شایسته مسئولیت و کرامت است که مرد. زن مسلمان چه باید بکند؟در اینجا پرسش هایی طرح می شود و آن اینکه، تا چه سطحی زن معاصر برای شناخت غدیر فعالیت داشته است؟ آیا اخلاق و رفتار زهرا س به عنوان یک زن در تاریخ می تواند الگوی او باشد یا نه ؟ زن معاصر از ارتباط محتوای غدیر، با انسان و انسانیت و زنده شدن خویش و شخصیت بخشیدنش به انسان، چه مسائلی را درک کرده است؟ استاد حکیمی چنین می نگارد: «من وظیفۀ شرعى و وجدانى و انقلابى و انسانى و اجتماعى خود مىدانم، که در فرصتهاى مناسب، حقایق دین، و تعالیم قرآن مبین، و اصول تربیت محمّدى و عدالت علوى و ماهیت «غدیر» و پیام اصلى «عاشورا» را، در ضمن نوشتارها و رسالههایى؛ در اختیار نسل جوان بگذارم. بانوى بزرگ، مانند استوارترین قامت انسان در تاریخ، و سربلندترین ستیغهاى افراشته در هامونستان بشریّت، و فریادگرترین فریادگرانِ «توحید و عدل»، موجودیّت مدینه را با همۀ آشوبها زیر بال گرفت، و از فراز قلّۀ رسالت انبیایى – به نیابت از پدر – با صداى محمّدى، حقایق وحى را بازگو کرد، و با ساختاردهى قرآنى مجدّد، به کلیّت ذهنیت امّت، بار حراست اجتماعى و فرهنگى و حماسىِ مسلمانان را به دوش کشید. آن روز… بانوى بزرگ، به نیابت از پیامبران سخن مىگفت، چون آدم، نوح، ابراهیم، موسى، عیسى «ع»… آن روز… بانوى بزرگ با آتشفشانى به نام سخنرانى، همۀ موجودیّت اسلام و قرآن را بیمه کرد، و على «ع» را از خطرهاى عظیم رهانید، و بقاى قرآن کریم را تضمین نمود، و رسالت پدر و زحمات تابسوز پیامبر «ص» را تداوم بخشید. آن ساختاردهى قرآنى که آن روز، بانوى بزرگ، به ذهنیت اُمت داد، آثار حرکت سقیفه را کمرنگ کرد، و حضور اهلبیت «ع» در موجودیّت امّت، و عمل به حدیث قطعىِ نبوىِ «ثَقَلین» را تجدید نمود. و غبار سنگین سقیفه را از چهرۀ غدیر – اگرچه نه صد در صد – تا حد امکان شست، تا جایى که على «ع» سلامت بمانَد، و بارها خلفا از ایشان استمداد کنند… »[۹] استاد ، به نقش انقلابی بانوی بزرگ فاطمه (س) اشاره می کند : «بانوى بزرگ، بنیانگذار انقلاب داخلى است در برابر نظام خلافت. و این روشن است که موضع گیریهاى حماسى، سخنرانیهاى شورانگیز، و بیدارگر، و فضاآفرین، و جهتبخش، و تعهّدآموز بانوى بزرگ بود، که جامعه را به پیروى از امام علىّ «ع» – از نو فراخواند؛ یعنى به پیروى از حضرت محمّد «ص». و اینها همه، پاسدارى از حقیقت حقّۀ دین بود و سیاست پیامبران و مرسلین. بانوى بزرگ، زندهکنندۀ «منشور غدیر» بود، در برابر «جریان سقیفه».[۱۰] از جملۀ کارهاى نیک و خداپسند، احترام به شخصیت زن است، «پاسداشت شخصیت، شاید بالاترین و ارزندهترین هدیهاى باشد که انسان نسبت به دیگران تقدیم مىدارد. انسان بر اثر حبّ ذات، حریم شخصیتى خویش را بسیار عزیز مىداند، و تجاوز به آن را، براستى آزاردهنده و نابخشودنى مىشمارد. ممکن است مردان نادانى، همه نوع امکانات مادى را براى همسران خویش فراهم کنند، لیکن به منزلت و شخصیت زن چندان بهایى ندهند؛ بویژه در چشم خانواده و جامعه. این چگونگى موجب دلزدگى و سردى مىشود، که هیچگاه بهبود مسائل مادى آن را جبران نمىکند.مردان باید نیک بدانند و این اصول را به صورت باورهایى در اندیشه خود جایگزین کنند، که زنان مانند آنان انسانند، و منزلت والا و ارزشهاى الهى – انسانى دارند، شریک زندگىاند، و هرچه ارزشمند باشند و در پایگاهى بلند قرار گیرند، در حقیقت همسرانشان نیز در آن پایگاه قرار مىگیرند.» [۱۱] «زنان مادر فرزندان خانوادهاند، و آنگاه که از شخصیت والایى برخوردار باشند، مىتوانند فرزندان با منش و با شخصیّت تربیت کنند. مادران تحقیر شده و بىشخصیت، نمىتوانند فرزندانى سربلند و به خود متکى و صاحب شخصیّت به جامعه تحویل دهند. مردان باید به آموزشهاى الهى دربارۀ زنان توجه کنند، که چه تأکیدها بر رعایت حریم و حرمت آنان شده است، و چه بها و منزلتى بدانان دادهاند و… باید اینها همه در نظر باشد، و با این بینشها با زنان برخورد کنند، و هرگز و هرگز زنان را کوچک و بىشخصیت و… نشمارند.» [۱۲] اما در دنیای جدید و مدرن چه خبر است؟ چگونه برداشت هایی نسبت به زنان دارند آیا می توان در مقام مقایسه برآمد؟ مدرنیته مجموعه ای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعیی و فلسفی است که در غرب از حدود سده هفدهم شکل گرفت و و یکی از مسائل اساسی آن تغییر بود . زن مدرن از دیدگاه او ، زنی است تحصیل کرده که همچون مردان در فعالیت های مختلف اجتماعی و فرهنگی حضور داشته باشد و صاحب ویژگی های از قبیل استقلال، خود اتکایی و همچنین تحصیلات است و به او نگاه غیر جنسیتی می شود. اما زن سنتی با مفاهیمی همچون خانه، سکون، مصرف و وابستگی معنا می یابد. پس زن مدرن با مفاهیمی چون تحرک، تولید، استقلال و آینده خود را نشان می دهد .[۱۳] تصویری که غدیر از زنان معاصر می خواهد با دیدگاه زن مدرن سازگار است یعنی از او تحرک و پویایی طلب می کند اما این تحرک و پویایی در عصر جدید نباید به پیروی و تقلید از فرهنگ غرب بیانجامد. این حضور و جدیت زن را با حفظ موجودیت حقیقی او پذیراست نه با تقلید از فرهنگ های منحط. علامه این موضوع را چنین طرح می کند: «در خطاب به مادران مسلمان که باید، به عنوان یک زن مسلمان، پرورندۀ مردان بزرگ جهاد و جامعه باشند و قلههاى افراشتۀ ایمان و حماسه، چنین مىگوید – ضمن اینکه زنان مسلمان را از دستبرد روزگار بیم مىدهد، و به یاد عزت و شخصیت اصیل خودشان مىاندازد، و دورى – جستن از پیروى و تقلید از بیگانگان و استهلاک در این تقلید موهن را یادآور مىشود . [۱۴] انقلاب هنگامى انقلاب است که به مسائل اصلى انسان معاصر – با معیارهاى انقلابى – پاسخ دهد. در مرتبۀ نخست به مسائل اصلى انسان معاصر، در یک واحد، به عنوان نمونه (مثلا خود جامعۀ ایران)، با منطق انقلابى و عملکرد انقلابى پاسخ دهیم، آنگاه منتظر داشتن جاذبههاى راستین و ماندگار در اینسوى و آنسوى باشیم، و یقین پیدا کنیم که به اسلام – از راه شناساندن درست و عملى آن – خدمت کردهایم، و براى انسان معاصر و زندگى معاصر – و سپس آینده – حامل پیام هستیم. [۱۵] در تعالیم رسیده است که بانوان نیز، در این قیام بزرگ، مشارکت دارند. چنانکه از امام محمد باقر «ع» روایت شده است که فرمود: چون مهدى فریاد برآورد که ما از خداى یارى مىطلبیم و از هر مسلمانى، سیصد و سیزده تن از مردان نزد او آیند، که با آنان پنجاه زن نیز هست.[۱۶] این جماعت در مکه گرد آیند…[۱۷] [۱۸] در دوران معاصر نیز زنانی هستند که پا به عرصه بیدارگری های اجتماعی و دینی نهاده و زندگی فکری خویش را بر مبنای توسل به سیره اهل بیت (ع) بنا نهادند. یکی از زنان آگاه در عرصه علم و هنر بانو طاهره صفار زاده[۱۹] ، شاعر، پژوهشگر و مترجم ایرانی قرآن بود، که زندگی علمی خود را با پیروی و توسل به امام علی (ع) پیش می برد و خط و مشی زندگی خویش را با وصی حقیقی پیغمبر(ص) در غدیر خم پی می گیرد. “من در مصاحبه ای گفته ام زمانی که در یک بحران شدید بودم شبی حضرت علی(ع) را خواب دیدم. فرمودند بر سوره تبت مداومت کن من آیه تبت یدا أبی لهب را در شعر «سفر عاشقانه» آوردم و آن شعر موفق شد کاملاً هدایتها را حس میکردم هر وقت هم غفلت می کردم یک توگوشی میخوردم یا به اصطلاح گوشم کشیده میشد یا به طرز صریحی می فرمودند و مرا متوجه می کردند من در بین مشتاقان مذهب کسی را مثل خودم نمی شناسم که قدم به قدم او را هدایت کرده باشند؛ به گونه ای که خودم الان نمیدانم که چگونه راه را آمده ام”.[۲۰] از ایشان پرسیده شد: “هیچ وقت تصمیم نگرفته اید نهج البلاغه را نیز مانند قرآن ترجمه کنید؟ یک وقت برخی شیعیان مقیم انگلستان که اهل زامبیا بودند با خودشان مقداری پوند آوردند و از من خواستند نهج البلاغه را به انگلیسی ترجمه کنم گفتم: نه؛ شما پولتان را ببرید. چون واقعاً کار مشکلی است چون در نهج البلاغه هم مثل قرآن مجبور بودم به تنهایی کار را انجام دهم در ترجمه قرآن بعضی وقتها که میخواستم از کسی کمک بگیرم فارسیدان می آوردم انگلیسی نمی دانست انگلیسی دان میآوردم قرآن نمی دانست. این بود که بیشتر امور نمونه خوانی و ویراستاری را خودم انجام دادم حالا به این فکر افتاده ام از نهج البلاغه گزیده ای را ترجمه کنم آن هم از خطبه ها و نامه هایی که خطاب عام دارد. برای این که شما میدانید برخی موضوعاتی که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه مطرح می فرمایند جنبه های قومی و قبیله ای و تاریخی دارد و مشحون از اسامی خاص است که برای خارجیها چندان قابل فهم نیست و نیاز به آوردن توضیحات مفصلی دارد. بنابر این فکر میکنم از نامه ها و خطبه هایی که جنبه آموزشی عام دارد و به طور کلی محتوای آن معرفی اسلام است اگر به صورت گزیده ترجمه کنم کار شایسته ای است و امیدوارم با ارادتی که به حضرت ،دارم توفیق این کار را پیداکنم.”[۲۱] از نمونه زنان آگاه که با بهره گیری از غدیر و تعالیم والای آن به جامعه خویش خدمت رسانده اند، بانو توران مسعودی ، بانویی آگاه و شاید تا حدی گمنام که می توان بروز و ظهور تلاش های او را در کتاب ایشان جستجو کرد. بانویی آگاه و زمان شناس که به خوبی به شرایط زمانه و تهاجم فرهنگی آشنا بود بانویی که به وضوح می دانست که غرب بر خلاف ظاهری که دارد در باطن به کار جامعه ما نمی آید.. «چه بسیار مایه حیرت و جای تعجب است کار ما ایرانیان . که امریکا و اروپا برای سستی و ضعف اعتقاد در آتش غضب الهی میسوزند. و باز از آنها تقلید میکنیم و روز بروز برسستی و ضعف عقیده میافزائیم از اوضاع آنها گول خوردیم و فریفته شدیم ترقی صنایع شیمی و میکانیکی و فزیکی آنها اگر ما را فریب داده باشد خیلی گمراه هستیم و بی فکر». [۲۲] دفاع از ارزش های انسانی غدیر«باز امواج طوفانى غدیر بود که روزى خاندان پیامبر را به دفاع از حقوق امامت برانگیخت و براى اصلاح مبانى اقتصادى و سیاسى به قیام واداشت. آن روز که بانوى بزرگ، حضرت فاطمه «س»، به مسجد پیغمبر درآمد؛ و در پس پردهاى که در زاویۀ مسجد آویخته بودند، با شکوهى که خاصّ نوامیس نبوّت است، میان زنان آل هاشم به پاخاست؛ و خطبۀ شورانگیز مسجد مدینه را بر اجتماع مسلمین فرو خواند. او در خلال آن کلمات سوزان، که ارکان مدینه را لرزاند و در تار و پود تاریخ زمزمهاى غمانگیز افکند، خطاب به جوانان غیور مسلمان چنین فرمود: اى گروه جوانان! اى بازوان ملّت و یاوران اسلام! اى انصار! این چه سستى است دربارۀ یارى من؟ بدانید! من درست درک کردم که شما به طرف خوشگذرانى روآوردید، و از محدودیّت وظایف (و حکومت دقیق على) شانه تهى کردید! آنچه را فرا گرفته بودید (اشاره به بیعت روز غدیر)، کنار گذاشتید؛ و روزى دیگر، در بستر بیمارى، به وسیلۀ بانوانى که به عیادتش آمده بودند، پیامى آتشین به مسلمانان فرستاد و در آن پیام فرمود: شگفتا از اینان! خلافت را از مراکز استوار رسالت و پایگاههاى عالى نبوّت به کجا انتقال دادند! بدانید که زیان روشن و نمایان، خود همین است… آیندگان، نتیجۀ این کار را که اینک انجام گرفت، خواهند دانست. اکنون بروید و دل خوش دارید! ولیکن براى فتنه آماده باشید! »[۲۳] بانوى اسلام از آزادى و مرز عالى حقوق انسان این گونه دفاع کرد، و براى جلوگیرى از انحراف برنامۀ هدایت بپا یستاد. و معنى دفاع از آزادى واقعى انسان را، که آرزوى مقدّس جامعه شناسان و انساندوستان است، به ثبوت رسانید. و به گفتۀ استاد عقّاد مصرى: «شخصیّت مستقّل خویش را، که جامعۀ اسلام حسابش را ساده نمىگرفت، در راه تأمین امور اجتماعى و سیاست مالى و اقتصادى به کار برد…» [۲۴] و در خطاب به مادران مسلمان که باید، به عنوان یک زن مسلمان، پرورندۀ مردان بزرگ جهاد و جامعه باشند و قلههاى افراشتۀ ایمان و حماسه، چنین مىگوید – ضمن اینکه زنان مسلمان را از دستبرد روزگار بیم مىدهد، و به یاد عزت و شخصیت اصیل خودشان مىاندازد، و دورى – جستن از پیروى و تقلید از بیگانگان و استهلاک در این تقلید موهن را یادآور مىشود . [۲۵] انقلاب هنگامى انقلاب است که به مسائل اصلى انسان معاصر – با معیارهاى انقلابى – پاسخ دهد. اگر بخواهیم جاذبۀ انقلاب اسلامى را گسترش دهیم باید مسائل غیر اصلى را در مرتبۀ دوم قرار دهیم، و در مرتبۀ نخست به مسائل اصلى انسان معاصر، در یک واحد، به عنوان نمونه (مثلا خود جامعۀ ایران)، با منطق انقلابى و عملکرد انقلابى پاسخ دهیم، آنگاه منتظر داشتن جاذبههاى راستین و ماندگار در اینسوى و آنسوى باشیم، و یقین پیدا کنیم که به اسلام – از راه شناساندن درست و عملى آن – خدمت کردهایم، و براى انسان معاصر و زندگى معاصر – و سپس آینده – حامل پیام هستیم. [۲۶] در تعالیم رسیده است که بانوان نیز، در این قیام بزرگ، مشارکت دارند. چنانکه از امام محمد باقر «ع» روایت شده است که فرمود: چون مهدى فریاد برآورد که ما از خداى یارى مىطلبیم و از هر مسلمانى، سیصد و سیزده تن از مردان نزد او آیند، که با آنان پنجاه زن نیز هست.[۲۷] این جماعت در مکه گرد آیند…[۲۸] اینکه عید گرفتن «غدیر» متّصل است به عهد خود پیامبر و حتّى آغاز آن، همان روز ۱۸ ذیحجّۀ سال دهم هجرت است، که براى مردم، مقام جانشینى پیامبر و پیشوایى در دین معلوم گشت، و پیامبر مردم را به تهنیت گفتن به على امر داد حتّى زنان را. [۲۹] انسان نو، بواقع فقیر است و بینوا، از معنویّت حقّه که سرمایۀ اصلى انسان است محروم است و دستش تهى است، از این جهت فقیر است و محتاج. و به علم و صنعت و اختراعات مادّى خویش فریفته است، و از این جهت مغرور و متکبّر… این است که فقر خویش را پوشیدهمىدارد – و چه بسا در مواردى به این فقر توجّه حاصل نمىکند – و اینست مشکل بزرگ انسان نو: نیازمندى بىخبر از نیاز خویش، یا نامعترف به نیاز. غدیر، مسئولیت انسان در برابر حقیقتغدیر فقط یک پیام “انتخاب علی” نبود، بلکه امتحانی برای جامعه بود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه» یعنی: اگر حقیقت را شناختی، موظفی از آن پیروی کنی. زن معاصر و انسان معاصر، اعم از زن و مرد، اگر آگاه شد، دیگر نمیتواند بیتفاوت بماند. پس غدیر آموزش تعهد است؛ تعهد نسبت به حق، نسبت به ارزشها، و نسبت به آینده جامعه. «ابلاغ ولایت على به فرزندان و خاندان، و مشتعل ساختن روح نوباوگان اسلام با شعلۀ ولاى شورآفرین على وظیفه است و حتم. و چنین بوده است سیرت اسلاف شیعه که از دوران مهد، و عهد صباوت، بچه شیعهها را به عشق على و ولاى اولاد على پرورش مىدادند. همان مادران پاکدامن و شیرزنان شیعه که همواره فرزندان خود را به راهى که اولاد على رفتند سوق مىدادند تا چون آنان، شیر و شیراوژن باشند. پس کوششى که در راه شناساندن اسلام عزیز مىشود در همین راه است، یعنى در راه آزادى و گستردگى و دریافت جوانان و درهم ریختن همۀ شومیهاى «کاست» و کاست رژیمى و روشن کردن تکلیف، مگر آقاى آل احمد نمىگوید: و به دورۀ اسلام که مىرسیم تکلیف روشن است. دعوى تازهاىست با آزادیهاى تازه و روال جدیدى براى زیست و قلمروى گسترده و بینالمللى، به جاى حصار تنگ مرز و سامان یک ملت. [۳۰] مسلمانان، پس از «خطبۀ الهى – تاریخى غدیر»، از وادى جُحفه به سوى شهرهاى خود – از جمله مدینۀ منوّره – سرازیر شدند. این چگونگى، بعد از سه روز اقامت، و برگزارى بیعت مرد و زن (از بزرگان اصحاب و جز آنان) با على «ع» اتفاق افتاد. و پیامبر اکرم «ص» پس از اینکه خدا را و مردم را شاهد گرفت که من تبلیغ رسالت کردم، و على «ع» را به نام وصىِّ رسالتى و هدایتىِ خویش به مردم معرفى نمودم… تأکید بسیار کرد، که مردم حاضر در آن صحنه، موضوع «غدیر»، یعنى: مولویّت و اولویّت (سرپرستى دینى – الهىِ) على «ع» را، به همه جا و همگان برسانند. [۳۱] نخست اینکه در این آیۀ بزرگ، مردان و زنان، بىهیچ امتیاز و تفاوتى، در کنار هم نام برده شدهاند، و در ردیف یکدیگر قرار گرفتهاند، و تساوى عظیمى یافتهاند [۳۲] بجز جنبۀ تاریخى غدیر ، جنبۀ دینى و اسلامى و اعتقادى بسیار مهم آن، که هر مسلمانى مکلف است در این بابت، حق را بشناسد و به آن معتقد باشد، بجز اینها همه، مضمون و مقصود از واقعۀ غدیر، درهرلحظه از زندگى جامعۀ اسلامى، بلکه هر جامعۀ دیگرى، مصداق و مورد دارد. جوهر اصلى واقعۀ غدیر و سخنان پیامبر در آن روز، تعیین شکل صحیح رهبرى است، و سرپرستى و مولویت اهل حق، و لزوم ایمان داشتن به حکومت پیشواى عادل، و بیعت کردن با چنین پیشوایى، و اطاعت کردن از چنین حکومتى (یعنى: حکومتى همسان و همانند آنچه على – در نزدیک به ۵ سال دورۀ خلافت خود – جامۀ عمل پوشانید)، و سرپیچى و مخالفت با هر حکومت غیر اسلامى، و هر نظام ستمگر که حقوق مردم را رعایت نکند، و جانب محرومان را نگیرد. محتواى امامت و غدیر این است. ازاینرو حماسۀ غدیر، چونان مشعلى جاودانسوز، در ذهنها و زمانها و عصرها و نسلها، همیشه زنده است، و جوهر سیال آن در کالبد جامعهها، همیشه جارى است. گفتگو و تأکید بر مسئلۀ غدیر، و تجدید بحث دراینباره، چیزى نیست جز تأکید بر احقاق حق، و نشر عدالت، و مبارزه با ستم و جهل. این است که مسئله غدیر، مسئلۀ انسان است، و فریاد غدیر فریاد انسان. [۳۳] چنانکه – به روایت خود اهل سنت – پیامبر فرمود: و ان ولّیتموها علیّا، وجدتموه هادیا مهدیّا، یسلک بکم على الطّریق المستقیم[۳۴]. – اگر خلافت اسلامى را به على بسپارید، رهبرى خواهید داشت راهشناخته که همى راهسپر صراط مستقیمتان بدارد. بدینسان روشن است که اگر کسانى از این حق دم زنند[۳۵]، تجلیل از شخصى و توهین به اشخاصى نیست، بلکه التجا به دامن حقیقت است براى جبران و تصحیح، و دفاع است به خاطر ابعاد وسیع مورد. پس زنده کردن خاطرۀ «غدیر» و بحث و تألیف دربارۀ آن، مسئلهاى تاریخى و شخصى و فرقهاى نیست، بلکه یاد کرد طرح مدینهاى است، و مسئلهاى است مربوط به کلیت انسانیات در ابعاد زندگى و آفاق تحرک و حیات. بانوى اسلام از آزادى و مرز عالى حقوق انسان این گونه دفاع کرد، و براى جلوگیرى از انحراف برنامۀ هدایت بپا یستاد. و معنى دفاع از آزادى واقعى انسان را، که آرزوى مقدّس جامعه شناسان[۳۶] و انساندوستان است، به ثبوت رسانید. و به گفتۀ استاد عقّاد مصرى: «شخصیّت مستقّل خویش را، که جامعۀ اسلام حسابش را ساده نمىگرفت، در راه تأمین امور اجتماعى و سیاست مالى و اقتصادى به کار برد…»[۳۷] اینکه عید گرفتن «غدیر» متّصل است به عهد خود پیامبر و حتّى آغاز آن، همان روز ۱۸ ذیحجّۀ سال دهم هجرت است، که براى مردم، مقام جانشینى پیامبر و پیشوایى در دین معلوم گشت، و پیامبر مردم را به تهنیت گفتن به على امر داد حتّى زنان را. [۳۸] علاّمۀ جعفرى مىفرمودند: سالها پیش، چند تن (ظاهراً از مردم لبنان)، «عهدنامۀ مالک اشتر» را، به زبان فرانسه ترجمه کردند، و براى ژنرال دوگل (م: ۱۹۷۰)، فرستادند. ایشان پس از مدّتى نامهاى براى آقایان فرستاد… و در آن نوشته بود: «من نمىدانم نویسندۀ این «دستورنامه» کیست، اما مىدانم که براى ادارۀ دنیا کافى است». «این است آن سرمایههاى عظیم و بىمانند، و آن ارزشهاى مغفول، که پس پشت افکنده شد. و ما گوش فلک را کر کردهایم که شیعۀ على هستیم. جوانانى که عملکردهاى ضدّ قرآنى و ضدّ علوىِ شمارى چپاولگرِ از خدا بیخبر، و افکار شمارى دیگر بىاطلاع از ماهیت اسلام محمّدىِ علوى ، رشتههاى ایمان با صلابت و استعمار شکن آنان را از هم مىگسلد، و باور مقدّس را – که در اثیر ابدیّت، نور حیات آنان است – از دلهاى ساده و خوشباور ایشان مىرباید. و کجا که فرصت کتاب خواندن داشته باشند، و بتوانند حقایق دین و سیرۀ امیرالمؤمنین «ع» را خود بدست آورند؟ و ماهیت «حاکمیّت اسلامى» را بشناسند؟! مبلّغان مسلکهاى استعمارى و باطل، مروّجان عقاید هجو، و نفوذیان طرّار فرهنگى و اقتصادى و… ارزشهاى جاوید را مورد هجوم قرار مىدهند. از آنروز که خون امیرکبیر، و مَلِکُالمتکلّمین و شیخ محمّد خیابانى و بعدها نَوّاب صفوى – و دیگر آزادگان و آزادیخوهان این سرزمین – بر زمین ریخت… تا امروزِ روز، ایرانزمین از خون خشک نشده است، و انسان ایرانى از تشییع جنازۀ شهید فارغ نگشته است. » نتیجهگیری:غدیر برای زن معاصر نه یک واقعه تاریخی دور، بلکه منبعی از الگوهای رفتاری، ارزشهای انسانی، و الهامبخش برای رشد و پیشرفت در جامعه امروزی است. زن امروز، همانند زینب(س) و فاطمه(س)، میتواند از غدیر الهام بگیرد تا در عین حفظ ایمان و حیا، در متن تحولات جامعه مؤثر و تصمیمساز باشد. غدیر، نه فقط ماجرایی تاریخی، بلکه یک مانیفست انسانی است. غدیر میگوید: اگر انسان باشی، باید اهل حق باشی؛ اگر زن باشی، باید از کرامت خود دفاع کنی و اگر جامعهای بخواهد رشد کند، باید رهبریاش بر اساس ارزشهای انسانی باشد. رابطه غدیر با زنان معاصر، موضوعی عمیق و چندلایه است که میتوان از منظرهای مختلف تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و دینی به آن پرداخت. غدیر بهعنوان رویدادی برای تبیین الگوهای رهبری عادلانه بود. واقعه غدیر صرفاً یک انتصاب سیاسی نبود، بلکه تثبیت الگویی از رهبری بر پایه عدالت، علم، و اخلاق بود. امام علی(ع) بهعنوان الگوی حاکم عادل، برای زنان نیز نقطه امید است، زیرا در زمان خلافت ایشان، زنان جایگاه انسانی و اجتماعی بالاتری یافتند. نگاه او به زن، نه بهعنوان موجودی درجهدو، بلکه بهعنوان انسان کامل و دارای کرامت بود. در واقعه غدیر، زنان نیز حضور داشتند و این نشان میدهد که آنان در تحولات مهم جامعه اسلامی مشارکت داشتهاند. حضرت فاطمه زهرا(س)، اولین مدافع غدیر بود. در خطبه فدکیه از حق ولایت دفاع کرد؛ بهعنوان یک زن، در فضای عمومی به تحلیل سیاسی پرداخت؛ این حرکت او الگو و الهامبخش زنان معاصر در احقاق حق و مبارزه با انحراف از ارزشهاست. غدیر برای زنان امروز، یادآور این است که: ایمان و اندیشه دینی میتواند مبنای حضور مؤثر اجتماعی باشد؛ زن میتواند هم همسر و مادر شایسته باشد، و هم فعال اجتماعی، فرهنگی یا حتی سیاسی، بدون تعارض با ارزشهای دینی است. [۱] حکیمی، محمدرضا. ، بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی، صفحه: ۳۵، ۱۳۹۰ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۲] حکیمی، محمدرضا. ، فاطمیات؛ پیام معصومین (ع) به انسانها و انسانیت ها، صفحه: ۷، ۱۳۹۲ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۳] حکیمی، محمدرضا. ، حماسه غدیر، صفحه: ۴۲، ۱۳۸۶ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۴] حکیمی، محمدرضا. ، حماسه غدیر، صفحه: ۲۵، ۱۳۸۶ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۵] حکیمی، محمدرضا. ، سرود جهشها، صفحه: ۱۱۰، ۱۳۸۹ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۶] حکیمی، محمدرضا. ، حماسه غدیر، صفحه: ۲۲۱، ۱۳۸۶ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۷] . دربارۀ واقعۀ غدیر، و اهمیت آن، و شرح مسائل آن، ازجمله، کتاب «حسّاسترین فراز تاریخ – یا – داستان غدیر»، و کتاب «حماسۀ غدیر» را بخوانید. [۸] حکیمی، محمدرضا. ، بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی، صفحه: ۱۶۷، ۱۳۹۰ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۹] حکیمی، محمدرضا. ، فاطمیات؛ پیام معصومین (ع) به انسانها و انسانیت ها، صفحه: ۱۶، ۱۳۹۲ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۱۰] حکیمی، محمدرضا. ، شرف الدین، صفحه: ۱۳۵، ۱۳۸۳ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۱۱] حکیمی، محمدرضا. مترجم احمد آرام. نویسنده علی حکیمی, و محمد حکیمی. ، ترجمه الحیاه، جلد: ۸، صفحه: ۵۱۸، ۱۳۹۵ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۱۲] حکیمی، محمدرضا. مترجم احمد آرام. نویسنده علی حکیمی, و محمد حکیمی. ، ترجمه الحیاه، جلد: ۸، صفحه: ۵۱۹، ۱۳۹۵ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۱۳] (سایه روشن جدال زن سنتی و مدرن در ایرا و سوریه…. سارا حسنی ندفه، یحیی معروف، علی سلیمی ، عبدالرضا نادری فرد، مطالعات و ادبیات تطبیبقی، پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳٫ [۱۴] حکیمی، محمدرضا. ، شیخ آقابزرگ تهرانی، صفحه: ۱۳۴، ۱۳۸۲ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۱۵] حکیمی، محمدرضا. ، قیام جاودانه (سخنی چند پیرامون «عاشورا» و آفاق آن)، صفحه: ۱۱۷، ۱۳۸۲ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۱۶] . در این حدیث، مشارکت متعهّدانۀ زنان مسلمان، در حرکتهاى اجتماعى مطرح گشته است. [۱۷] . «تفسیر العیّاشى»، ج ۱، ص ۶۵، «بحار الانوار»، ج ۵۲، ص ۲۲۳. [۱۸] حکیمی، محمدرضا. ، خورشید مغرب (غیبت، انتظار، تکلیف)، صفحه: ۲۹۲، ۱۳۸۸ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۱۹] صفّارزاده در ۲۷ آبان ۱۳۱۵ در سیرجان استان کرمان زاده شد. او پس از کسب مدرک لیسانس در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی، برای ادامهٔ تحصیل به خارج کشور رفت. در سال ۱۳۷۱ از سوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، عنوان استاد نمونه به وی اعطا شد و در سال ۱۳۸۰ پس از انتشار ترجمهٔ قرآن به انگلیسی و فارسی عنوان «خادمالقرآن» را کسب کرد. او در سال ۲۰۰۵، از سوی انجمن نویسندگان آفریقایی و آسیایی در مصر، بهعنوان برترین زن مسلمان برگزیده شد. وی همسر عبدالوهاب نورانی وصال، از اساتید نامی ادبیات شیراز و سومین نسل از خاندان وصال بود.طاهره صفّارزاده در ۴ آبان سال ۱۳۸۷ بهعلت ضایعهٔ مغزی در سن ۷۲ سالگی درگذشت. [۲۰] رفیعی ، علی محمد ، بیدارگری در علم و هنر شناختنامه طاهره صفارزاده (شاعر ، نظریه پرداز ، مترجم ، دین پژوه و عارف ایرانی) (جلد ۱) / تهران : هنر بیداری ، ۱۳۸۶، ص۶۰٫ [۲۱] همان، ص۶۲٫ [۲۲] مسعودی، توران، روح و ریحان، ص ۲۰۰٫ [۲۳] حکیمی، محمدرضا. ، امواج غدیر، صفحه: ۱۸، ۱۳۹۱ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۲۴] حکیمی، محمدرضا. ، امواج غدیر، صفحه: ۲۰، ۱۳۹۱ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۲۵] حکیمی، محمدرضا. ، شیخ آقابزرگ تهرانی، صفحه: ۱۳۴، ۱۳۸۲ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۲۶] حکیمی، محمدرضا. ، قیام جاودانه (سخنی چند پیرامون «عاشورا» و آفاق آن)، صفحه: ۱۱۷، ۱۳۸۲ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۲۷] . در این حدیث، مشارکت متعهّدانۀ زنان مسلمان، در حرکتهاى اجتماعى مطرح گشته است. [۲۸] حکیمی، محمدرضا. ، خورشید مغرب (غیبت، انتظار، تکلیف)، صفحه: ۲۹۲، ۱۳۸۸ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۲۹] حکیمی، محمدرضا. ، سرود جهشها، صفحه: ۱۱۰، ۱۳۸۹ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۳۰] حکیمی، محمدرضا. ، فریاد روزها، صفحه: ۱۲۴، ۱۴۰۱ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۳۱] حکیمی، محمدرضا. ، فاطمیات؛ پیام معصومین (ع) به انسانها و انسانیت ها، صفحه: ۷، ۱۳۹۲ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۳۲] حکیمی، محمدرضا. مترجم احمد آرام. نویسنده علی حکیمی, و محمد حکیمی. ، ترجمه الحیاه، جلد: ۸، صفحه: ۴۴۹، ۱۳۹۵ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۳۳] حکیمی، محمدرضا. ، بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی، صفحه: ۳۵، ۱۳۹۰ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۳۴] «تاریخ بغداد» حافظ ابو بکر خطیب بغدادى، ج ۴۷/۱ [۳۵] بویژه که اگر در این دمزدن، تنها به جنبۀ تاریخى آن بسنده نکنند و به موضع انسانى و عملى و اجتماعى امروزین آن نیز نظر داشته باشند. [۳۶] . «قرارداد اجتماعى»، «صوت العداله» و… [۳۷] حکیمی، محمدرضا. ، امواج غدیر، صفحه: ۲۰، ۱۳۹۱ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما [۳۸] حکیمی، محمدرضا. ، سرود جهشها، صفحه: ۱۱۰، ۱۳۸۹ ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما |
یک نظر بگذارید