مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی .این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی با کو شش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، تبلیغاتی ، رفاه،آموزش تیزهوشان ومجمع یاد آوران مهدی (عج) می باشد . ۱- واحد فرهنگی ما بر این باوریم که غائله […]

نقش رفتاراخلاقی پیامبر(ص) در گسترش اسلام

نویسنده: فاطمه حقیر(پژوهشگر مجموعه)
ارسال شده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۹۸

چکیده
پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)، در میان قومی از اعراب به پیامبری برگزیده شد تا رسالت خویش را برای تبلیغ و گسترش اسلام به انجام برساند. او برای گسترش اسلام و هدایت مردم چنان مصمم بود که تمام هستی خویش را در این راه به کار گرفت. پیامبر (ص) با بیان فصیح، نرم خویی و مهربانی دل ها را مجذوب خود کرد. آن حضرت، مردم را با آگاهی و منطق و در محیطی کاملا آزاد و بدون اجبار و اکراه، به اسلام دعوت می کرد و مردم نیز دسته دسته به او ایمان می آوردند. وی معتقد بود که اگر اسلام در محیطی آرام و آزاد به مردم عرضه شود، بی شک منطق اسلام تاثیر خود را بر روی دل های آگاه خواهد گذاشت.
کلیدواژگان: پیامبر اکرم (ص)، اسلام، گسترش، اخلاق

مقدمه
حضرت محمد (ص) در هفدهم ربیع الاول عام الفیل، در مکه مکرمه در سرزمین حجاز واقع در شبه جزیره عربستان دیده به جهان گشود. پیامبر (ص) در سال های نزدیک به بعثت از مردم کناره می گرفت و در غار حراء به عبادت می پرداخت. تا اینکه در یکی از همین سال ها که در غار حراء به عبادت مشغول بود به پیامبری برگزیده شد. او بعد از سه سال دعوت پنهانی، به امر پروردگار دعوتش را آشکار کرد. محمد (ص) تمام هستی خود را در راه گسترش و تبلیغ اسلام گذاشت؛ او حتی در این راه خدیجه (س) و ابوطالب را که عزیزترین و سرسختترین حامیانش بودند را از دست داد. مسئله گسترش اسلام، یکی از مسائل مهم تاریخی جهان است که قرآن و محتوای آن، شخصیت رسول اکرم (ص) ، نوع رهبری و مدیریت آن حضرت و پاره ای از مسائل دیگر می تواند در گسترش آن موثر باشد؛ اما در این مقاله سعی شده است تا به نقش اخلاقی پیامبر (ص) و تاثیر آن در رواج و گسترش دین اسلام پرداخته شود؛ شماری از مولفه های اخلاقی پیامبر (ص) مثل گفتار نیک، خوش خویی، اعتدال و … که در این مهم تأثیر داشته اند، مورد بررسی قرار گرفته است.

گفتار نیکو
کلام، آیینه روح بشر است و فصاحت و بلاغت در حکم صفای آیینه است که روح را شفاف تر و ژرف تر می نمایاند. پیامبر (ص) می فرماید: «من از همه عرب فصیح تر و اهل بهشت، به زبان من سخن می گویند.» (تقوی، سیدحسین، اخلاق محمدی، ص. ۲۴)
پیامبر از نظر بیان، فصیح و لهجه شیرینی داشت؛ به طوری که با سخنانش همه دل ها را به خود جذب می کرد. (شریعتی سبزواری، محمدباقر، تجلی انسان کامل، ص. ۱۰۲) یکی از راه های ارتباطی انسان ها، کلام است و تا فردی زبان به سخن نگشاید، کسی نمی تواند از فکر و اندیشه او آگاه شود. کلمات باید به گونه ای بیان شود که در روح و جسم شنونده تاثیر بگذارد. پیامبر (ص) نیز برای گسترش اسلام، ابتدا باید به زبان قومی که در بین آنها می زیست سخن می گفت. گفتارش چون دانه های گردنبند، فراگیر و بدون زواید بود در میان دو بخش از گفتارش، اندکی درنگ می فرمود تا شنونده بتواند آن را درست دریابد و جز هنگام نیاز سخن نمی گفت و در کمال خلوص و با استواری سخن می راند و کلمات را کامل و رسا بیان می نمود. (تقوی، سیدحسین، اخلاق محمدی، ص. ۲۴-۲۵)
در سیره پیامبر اکرم (ص) آمده است که آن حضرت خود را از سه چیز دور می ساخت: خصومت در کلام، پرحرفی و سخنان بیهوده و لغو بر زبان جاری ساختن. (شریعتی سبزواری، محمدباقر، تجلی انسان کامل، ص. ۹۶)

خوش خویی
یکی از مهمترین علل موفقیت رسول اکرم (ص) در انجام رسالت عظیم و آسمانی خود، خوی نرم و ملایم آن حضرت بود. او با اخلاق کریمه و مهر و محبت بی شائبه، جان ها را شیفته خود می ساخت. خداوند درباره خلق و خوی پیامبر (ص) در قرآن خطاب به آن حضرت می فرماید: «انک لعلی خلق عظیم. همانا تو بر خلقی آراسته ای. قلم،آیه ۵» (تقوی، سیدحسین، اخلاق محمدی، ص۸۲)
پیامبر (ص) با تمام گرفتاری های داخلی و خارجی و با وجود اندوهی که به علت محرومیت مسلمانان و کارشکنی های منافقان بر دل داشت، همواره با تبسم و خوش رویی با مردم برخورد می کرد. (شریعتی سبزواری، محمدباقر، تجلی انسان کامل ص. ۱۰۲) و با چنین اخلاقی توانست در جامعه عربستان انسان هایی تربیت کند که نمونه ای برای انسانیت و دلیلی برای اثبات دین خدا به شمار روند.
قرآن کریم، اخلاق آن حضرت را چنین توصیف می نماید: «پس به یمن رحمت خاص الهی است که در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند، پس آنان را ببخشای و برای آنان طلب آمرزش کن و در امر حکومت داری با آنان به مشورت بپرداز» (آل عمران، آیه ۱۵۹) (همان، ص. ۱۱۴)

اعتدال و میانه روی
اعتدال و میانه روی، از محاسن اخلاقی است که انسان را به مکارم اخلاقی رهنمون می کند. خداوند در قرآن می فرماید: «ما بدین سان شما را معتدل و امت را میانه رو قرار دادیم تا بر مردم دنیا، گواه و الگو باشید و پیامبر هم بر شما اسوه باشد.» (بقره، آیه ۱۴۳)
دینی که پیامبر (ص) آن را ترویج می کرد، آیینی معتدل و آسان گیر بود. حضرت محمد (ص) با خط مشی معتدلانه و توام با اخلاق نیکو، مردم را به آیین اسلام دعوت می کرد و امت اسلام به برکت میانه رو بودن، همواره به تقویت جسم و روح با هم می پرداختند؛ نه مانند مشرکان منکر حیات اخروی بودند و نه مانند راهبان حیات دنیوی را ترک می گفتند، بلکه حد وسطی را در پیش گرفته و پیش می رفتند. (شریعتی سبزواری، محمدباقر، تجلی انسان کامل، ص. ۱۱۳)
پیامبر (ص) با همه حلم و ملایمتی که در قبال تضییع حقوق شخصی داشت و با گذشت رفتار می کرد، زمانی که حقی از مردم پایمال می شد یا حریم شرع مورد تجاوز قرار می گرفت یا حکمی از احکام الهی معطل می ماند، چنان خشمگین می شد تا آنکه احقاق حق کند. ملاکش حق بود و به آن عمل می کرد، گرچه خود و یاران او متضرر می شدند. چنانکه وقتی از خانه یکی از انصار سرقتی شد و یک یهودی و یک مسلمان متهم گشتند، جمع کثیری از انصار پیش آن حضرت آمده و فشار آوردند که برای حفظ آبروی مسلمانان خصوصا انصار و نظر به دشمنی های علنی یهود، مرد یهودی مجازات شود؛ ولی بر رسول (ص) پس از تحقیق چنین معلوم گردیده بود که مرد یهودی بی گناه است؛ لذا با قاطعیت تمام از یهودی طرفداری کرده و مرد مسلمان را محکوم نمود. وی همچنین در خطبه ای دلیل سقوط و انقراض اقوام و ملل پیشین را عدم اعتدال و تبعیض عنوان نمود. (تقوی، سید حسین، اخلاق محمدی، ص۱۳۵-۱۳۶)

حریص به هدایت و سعادت امت
«به موجب آیه: «حریص علیکم» رسول خدا (ص) به هدایت و نجات مردم سخت حریص بود و در این راه خود را به مشقت می انداخت. از شعب ابی طالب که آزاد شد، باز به سراغ مردم رفت و آنان را به اسلام دعوت کرد.» (شریعتی سبزواری، محمدباقر، تجلی انسان کامل، ص. ۱۳۸)
پیامبر (ص) برای رساندن پیام اسلام به گوش جهانیان، هدایت گمراهان و پیشبرد و گسترش اسلام با موانعی رو به رو بود که برای رفع این موانع بعضی از اوقات چاره ای جز جنگ نمی دید؛ ولی باز هم چنین می فرمود: در مصاف دشمن که قرار گرفتید، اول آنها را به اسلام دعوت کنید، اگر نپذیرفتند، با هم وارد جنگ نشوید، اگر جنگ را آغاز کردند، باز هم نجنگید، مگر این که کسی را از شما بکشند.
حضرت محمد (ص) در یکی از اعزام های خود برای تبلیغ اسلام به حضرت علی(ع) چنین می فرماید: «سعی کن مشرکان را هدایت کنی، کشتن کار مطلوبی نیست. اگر یک نفر به دست تو هدایت شود، بهتر است از آنچه که آفتاب بر آن می تابد.» (همان، ص۱۸۷-۱۸۸)

پرهیز از خشونت
حفظ خونسردی و فروخوردن خشم، از محاسن اخلاق است. انسان در حال غضب، عقل و درایت خود را از دست می دهد و همچون حیوان می شود. پیامبر (ص) همواره و در تمام موقعیت ها، خونسردی و متانت خود را حفظ می کرد و عفو و اغماض را سرلوحه کار خود قرار می داد. (برگرفته از: همان، ۱۲۴-۱۲۶)
خشم و خشونت، یکی از رفتارهایی است که در قرآن و روایات مورد مذمت قرار گرفته است. خداوند در قرآن می فرماید: «و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس» «خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند.» (آل عمران، آیه ۱۳۴» پس مثل روز، روشن و مشخص است شخصی که می خواهد مردم را به دین الهی دعوت کند، علاوه بر اینکه نرم خو و مهربان است، باید بتواند در مقابل کسانی که از هیچ ظلمی در حق او فروگذار نمی کند نیز بردبار باشد.
در روز جنگ احد، دندان های پیامبر (ص) شکست و صورتش از زخم شکافت و خون از چهره مبارکشان روان شد. مشاهده این حال بر اصحاب گران آمد، عرضه داشتند: مشرکان را نفرین کن. فرمود: «من برای لعنت و نفرین مبعوث نشده ام، برای آمرزش و رحمت مبعوث شده ام، خدایا قوم مرا ببخش (هدایت کن) زیرا راه را نمی شناسند.» (آیینه وند، صادق، سیره نبوی و سیره نگاران، ص. ۱۲۵)
بعد از جنگ خیبر هنگامی که بلال دو تن از زنان را به عنوان اسیر خدمت پیامبر (ص) می برد. ناگهان پیامبر (ص) از جای خود برخاست و عبا را بر سر آنها افکند، سپس با لحن تند به بلال گفت: «مگر مهر و عاطفه نداری که این دو زن را از کنار اجساد عزیزانشان عبور داده ای. این برخورد نه تنها درسی برای اصحاب بود بلکه باعث شد تا زن یهودی به پیامبر ایمان بیاورد و بعدها در زمره زنان باوفای او قرار گیرد.» (سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ص. ۷۴۲)

حکمت و آگاهی سرلوحه تبلیغ
خداوند در قرآن می فرماید: «ای پیامبر! به مردم تذکر بده، مردم را از خواب غفلت بیدار کن، به مردم بیداری بده، به مردم آگاهی بده، مردم را از راه بیداری و آگاهی به سوی دین بخوان» (مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، ص. ۲۲۴)
شیوه تبلیغ پیامبر (ص)، اجمالا بر اساس عقل و حکمت و مواعظ نیکو بود. حضرت از بیداری و آگاهی مردم استفاده می کرد، نه از غفلت و سادگی آنها. آن حضرت در تبلیغ به تحریک عقل ها می پرداخت، نه به تحریک عواطف و خصلت های عوامانه. او می خواست از بیداری و آگاهی مردم استفاده کند نه از تهدید و ساده لوحی آنان. پیامبر(ص) روزی به مسجد آمد، دید گروهی دعا می خوانند و دسته ای علم می آموزند به نزد گروهی که علم می آموختند رفت و فرمود: «انی بعثت معلما؛ من آموزگار مبعوث شدم».(شریعتی سبزواری، محمدباقر، تجلی انسان کامل، ص. ۲۴۸-۲۴۹)
زمانی که ابراهیم، پسر ۱۸ ماهه رسول الله (ص) از دنیا رفت، آن حضرت که کانون عاطفه بود، در فقدان پسرش متاثر شد و اشک ریخت. همان روز تصادفاً خورشید گرفت. مسلمین همه گفتند خورشید گرفت برای آنکه فرزند پیامبر خدا (ص) از دنیا رفت. در بین مردم مدینه شایع شد که خورشید به خاطر حزن و اندوه پیامبر (ص) گرفته است و در نتیجه باعث شد که عقیده و ایمان مردم به حضرت بیشتر شود. ولی پیامبر (ص) که نمی خواست از نقاط ضعف و جهالت مردم برای گرویدن به اسلام بهره بگیرد، بلکه به دنبال استفاده از نقاط قوت، علم، معرفت و بیداری مردم بود، در برابر احساسات مردم سکوت نکرد و جهالت آن ها را ابزاری برای رسیدن به هدف مقدسش قرار نداد و به منبر رفت و مردم را از دلایل گرفتن خورشید آگاه کرد. (مطهری، مرتضی، سیره نبوی، ص. ۷۱ )
روش پیامبر (ص) در ارشاد مردم منطق و حکمت بود. آن حضرت می خواست حکومتی پدید بیاورد که بر اساس ایمان و یقین استوار باشد. او می خواست که در خلوت، در موقع نیرومندی و ناتوانی خود، در حال حیات و مرگش، فرمانروایی کند و به اصطلاح بر قلب ها حکومت کند نه بر بدن ها و این هدف با اعمال زور و فشار ابدا صورت نمی پذیرفت. حکومتی که حاکمان و امپراطوران بزرگ دنیا در آرزوی آن به سر می برند. (سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ص. ۹۰)

صداقت و راستگویی
رسول خدا (ص) از کودکی تا به هنگام بعثت، همواره به درستی و راستی معروف بود. صداقت و راستگویی پیامبر (ص) چیزی نبود که از انظار مردم مخفی بماند؛ همگان می دانستند که آن حضرت جز راست نمی گوید و این خصلت او نیز بی تردید در ترویج دین اسلام بی تاثیر نبود. (حسینی، سید علی اکبر، سیره پیامبر اکرم (ص) در برخورد با رزایل اخلاقی، سایت پژوه)
کار لایل انگلیسی، راست گویی و درستکاری پیامبر (ص) در طول عمرش را نشانه پاکی و صفای آن حضرت دانسته و می گوید: «هر فردی هرچه محتاط و محافظه کار باشد، باز هم نمی تواند خصوصیات زندگی خود را از فامیل و نزدیکان خود بپوشاند. اگر محمد (ص) دارای روحیات و کردار بدی بود هرگز بر اقوام پوشیده نمی ماند و آنها به او گرایش پیدا نمی کردند.» (سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ص. ۷۹۸)
مصعب بن عمیر یکی از مبلغان اسلام بود که بنا به درخواست اسعد بن زراره از جانب پیامبر (ص) به مدینه اعزام شد. این دو نفر تصمیم گرفتند که سران یثرب را با منطق و دلیل به کیش اسلام دعوت کنند. روزی وارد باغی شدند که جمعی از مسلمانان و سران قبیله بنی عبد الاشهل نیز در میان آنها بودند. یکی از آن سران به نام اسید بن حضیر شمشیر خود را بیرون کشید و مانع تبلیغ آنها شد. مصعب که روش تبلیغ را از پیامبر (ص) فرا گرفته بود، به اسید گفت: ممکن است لحظه ای بنشینی و با هم گفتگو کنیم. اگر موافق طبع شما نبود ما از همان راهی که آمده ایم بر می گردیم. اسید لحظه ای نشست و شمشیر خود را غلاف کرد. مصعب آیاتی از قرآن را تلاوت کرد حقایق نورانی قرآن و جذابیت آن منطق مصعب را به زانو در آورد، از خود بی اختیار شد و گفت: راه مسلمان شدن چیست؟ گفتند: گواهی به یکتایی خدا و نماز گزاردن است. اسید که به منظور ریختن خون این دو نفر آمده بود، با چهره ای باز به یگانگی و رسالت پیامبر (ص) گواهی داد و شهادتین را زمزمه کرد. (سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ص. ۴۰۰)

آزادی در عقیده
اسلام آوردن مبتنی بر شمشیر و اجبار نیست هر کس در اتخاذ دین آزاد است. «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی» (سوره بقره، آیه ۲۵۶» منطق قرآن این است که در امر دین اجباری نیست، برای اینکه حقیقت روشن است؛ راه هدایت و رشد روشن، راه غی و ضلالت هم روشن، هر کس می خواهد این راه را انتخاب کند و هرکس می خواهد آن راه را. ( مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، ص. ۲۲۲)
رسول اکرم (ص) برخلاف بعضی از گروه های تکفیری به مردم اجازه می داد تا درباره اسلام فکر کنند و با عقل و آزادی بپذیرند. چنانچه در تاریخ دارد: «صفوان گفت که یا رسول الله، اجازه بده دو ماه در مکه بمانم و تحقیقات لازم به عمل آورم. پیامبر (ص) فرمود: چهار ماه به تو فرصت می دهم تا آزادانه راه را انتخاب کنی.» (شریعتی، محمدباقر، تجلی انسان کامل، ص. ۲۰۹)
پس اصل رفق، ملایمت و پرهیز از خشونت برای ایمان آوردن، جزء اصول دعوت اسلامی است که پیامبر اسلام (ص) در زمان تبلیغ خود به این موضوع توجه ویژه ای داشت؛ هر چند عده ای دین اسلام را دین شمشیر می دانند.

نتیجه گیری
تاریخ زندگی پیامبر (ص) نشان می دهد که او همیشه می کوشید که دشمن در برابر حق تسلیم شود و هرگز به دنبال انتقام از دشمن و نابودی او نبود. آن حضرت به خوبی می دانست که اگر موانع از سر راه تبلیغ اسلام برداشته شود، منطق نیرومند اسلام در محیط آزاد تاثیر خود را خواهد کرد و خواه ناخواه بر اثر راهنمایی فطرت، مجذوب آیین توحید شده و در شمار یاران و انصار اسلام قرار خواهند گرفت.
مولفه های اخلاقی پیامبر (ص) نقش ویژه ای در گسترش اسلام داشتند. مواردی چون گفتار نیکو، خوشرویی، اعتدال، پرهیز از خشونت، صداقت و آزادی در عقیده در این مهم تأثیرگذار بودند.

منابع:
– قرآن کریم.
– آئینه وند، صادق، سیره نبوی و سیره نگاران، تهران، خانه کتاب، ۱۳۸۸٫
– تقوی، سید حسین، اخلاق محمدی (جلوه هایی از اخلاق فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و عبادی رسول اعظم)، چاپ دوم، قم، مشهور، ۱۳۸۵٫
– حسینی، سید علی اکبر، سیره پیامبر اکرم (ص) در برخورد با رزایل اخلاقی، سایت پژوه، ۱۳۹۳٫
– سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، چاپ دوم، قم، بوستان کتاب،۱۳۸۳٫
– شریعتی سبزواری، محمدباقر، تجلی انسان کامل در سیره حضرت محمد(ص)، چاپ اول، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۹۳٫
– مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، چاپ ۳۸، تهران، صدرا، ۱۳۷۷٫
– مطهری، مرتضی، سیره نبوی، قم، انتشارات اسلامی.

Print Friendly

یک نظر بگذارید