مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی .این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی با کو شش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، تبلیغاتی ، رفاه،آموزش تیزهوشان ومجمع یاد آوران مهدی (عج) می باشد . ۱- واحد فرهنگی ما بر این باوریم که غائله […]

مردی از تبار آفتاب (چکیده منبرهای حجت الاسلام انصاری،درباره آیت الحق حاج سید جواد حیدری)

نویسنده: مهشید موسوی ندوشن
ارسال شده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۰

چکیده:

کوچه های خشت و گلی و دیوارهای کاهگلی شهر یزد سالیان سال میزبان مردی از مردان خدا بود که سایه ی سحاب معرفتش چون بارانی از برکت بر مردمان کویر نشین فرود می آمد و پیر و جوان را مشتاق سخنان ساده و گفتار دلنشین و روانش می کرد. مردی از تبار آفتاب که ساده زیستی و زندگی به دور از تکلّف وی مورد توجه همگان بود در حالی که آنچنانکه در مجموعه «اجازات صادره در نجف اشرف» آمده است، امام خمینی(ره)، به ایشان اجازه شرعی تام، داده بودند. در فهرست نامبرده قید شده است که« ایشان لفظا اجازه وسیع دارد»۱(فهرست اجازات) عالم وارسته‌ای که هیچگاه در عنوان و منصبی ظاهر نشد و ارتباطش با خدا زبانزد خاص و عام بود. در این مقاله سعی شده است به زوایایی از معنویتِ وجودی حضرت آیت الحق حاج سید جواد حیدری از دیدگاه حجت الاسلام حسین انصاری که در طول سالهای پس از درگذشت ایشان تا سال ۱۳۹۹ در مجالس و منبرهای متعدد ایراد شده است پرداخته شود.
کلید واژه: حاج سید جواد حیدری، انصاری، عالم ربانی، یزد.

مقدمه:

حضرت آیت الحق حاج سید جواد حیدری، متولد سال ۱۳۰۵ شمسی و فرزند عالم متقی حاج سیدابوالقاسم حیدری، که از درس آموختگان حوزۀ نجف اشرف و از روحانیون سرشناس استان یزد بود. ایشان بیش از ۳۰ سال در ماه مبارک رمضان در مسجد برخوردار یزد حضور می یافت و جلسات سخنرانی و وعظ این عالم ربانی با حضور اقشار مختلف مردم برگزار می شد. این عالم بزرگ اخلاق و روحانی سرشناس استان یزد، بامداد شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳ در سن ۸۸ سالگی دار فانی را وداع گفت و به جوار حق پیوست. حجت الاسلام انصاری در سایت شخصی خود (نگاه تازه) و همچنین سایت ششم (وابسته به مجموعه امام جعفر صادق(ع) میبد) در همان سپیدۀ اولین روز رحلت ایشان، با متنی سرشار از اندوه و غم فراق که حاوی نکات نغز و نابی از شخصیت آیت الحق حیدری بود، شخصیت، جایگاه و سنگینی مصیبت درگذشت ایشان را به درستی بیان کرده‌ و نوشته اند:
« من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه…
با نهایت اندوه و در اوج غمگساری، در سحرگاه هفتمین روز از ماه میهمانی خدا و در عرفانی ترین لحظات آن، روح بزرگمرد عارف و فرزانۀ روزگار خود و بازمانده ای از تیرۀ عابدان شب و مجاهدان راه خدا، شاگرد و فرزند معنوی حاج شیخ(ره)، جناب سید السالکین و قدوه العاملین و جمال العابدین آیت الحق حضرت حاج سید جواد حیدری به آشیان قرب الهی پر کشید و فروغ روشن چراغ پر فروغ وجودش در زمین تیره خاموشی گرفت و دل های مؤمنان را در غم فراق خود نشانید. این مصیبت بزرگ را ابتدا به ساحت مقدس امام عصر ارواحنا له الفداء تسلیت عرض کرده و سپس به مراجع بزرگ شیعه و جامعۀ مؤمنان به ویژه مردم استان یزد که عمری به او عشق ورزیده و از سفرۀ بیان و بنان او توشه اندوخته اند و به خوبی و شایستگی قدر او را پاس داشته اند و به فرزندان شایسته و فرهیختۀ آن بزرگمرد تقوا و ایمان تسلیت گفته و برای آنان از خداوند منان، صبر و استواری مسئلت داریم.
چگونه می توان عروج روح ملکوتی او را باور کرد در حالی که هنوز آوای گرم موعظه های شفابخش وی در ماه مبارک رمضان در یادها بود و گوش های اهل ایمان در انتظار دم مسیحایی او نشسته بود و در و دیوار مسجد برخوردار چشم به راه قدم های با وقارش بود. اکنون در مصیبت فقدانش نگاه مشتاقان خیره مانده و چشم دینداران به خون نشسته است. او بارها در سحرگاهانی چنین در حالی که غرق محبت خدا بود در معراج عبادت به فضای قدس پرواز کرده بود اما حکم ازلی و تقدیر الهی او را دوباره به این خاکدان نشانده بود. ولی این بار تقدیر چنان بود که به دیدار معبود نایل شود و تن خاکی او از رنج فراق و سختی روزگار آسوده گردد و «راضیه مرضیه» به ملاقات خدای مهربان بار یابد و در جوار اولیای معصومین(ع) جای بگیرد و به رضوان الهی متنعم گردد.
دردا که در سحرگاه امشب کسی که مصداق حقیقی مردان خدا در روزگار ما بود و در پیمان صادقانه اش با خدای خود نزدیک به یک قرن استوار مانده بود در گذشت و خطۀ کویر و دارالعبادۀ یزد را سوگوار خویش کرد. زاهدی از دنیا گریخته و عارفی به خدا پیوسته که جز انجام وظیفه در راه اولیای خدا و اعتلای دین حق، هیچ دلمشغولی نداشت. زبانش به ذکر خدا پیوسته مترنم بود و سحرهایش غرق دعا و نیایش و ابتهال. دعایش مستجاب و اراده اش فانی در محبت و اراده خدا بود. تجسم پاکی بود و سمبل ایمان. درگاهش پناهگاه محرومان و محتاجان و زبان و بیانش آرام بخش دل های آشفته بود. چهر ه اش هاله ای از نورانیت پیامبرانه داشت و سیمای آسمانی اش سیراب کننده جان های تشنه بود. اگر لب می گشود و سخنی بر زبان میراند گره های بسته را می گشود و اگر سکوت می نمود چشم های نافذش با جان آدمی کیمیاگری می کرد. دستانش در بخشش یادآور خوبان و گشاده رویی های او عطر خوش رحمت خدا را با خود داشت.
جان آگاهش بیش از نیم قرن به هدایت خلق مشغول بود و انجام این وظیفه را با هیچ چیزی معاوضه نمیکرد. شیفتۀ مردم و تشنۀ آگاهی بخشی بود. ضمیر صافی او درد دردمندان را می فهمید و طبیبانه و مشفقانه بر آلام روحی نیازمندان درمان و مرهم می نهاد. جز یاد خدا و ادای حق بزرگ خاندان پیامبر(ص) و تکلیف الهی خود به کاری دیگر نمی پرداخت.
امین مراجع بزرگ شیعه در نجف و قم و مشهدو…اعم از درگذشتگان (قدس الله ثراهم) تا معاصران (ادام الله عزهم) و معتمد آنان بود و برخی از بزرگان و مراجع عالی مقام، طالب و ملتمس دعای وی بوده اند. در تقوا و زهد سلمان عصر خویش بود و در خلوص و پاکی و اخلاق، بی مانند. مصیبت درگذشت وی رخنه ای در پیکره دیانت است که به مصداق حدیث شریف، هرگز پر نخواهد گشت و گذر روزگار تلخی و خسارت آن را بیشتر عیان خواهد نمود. اگر چه به حقیقت، جمال السالکین و آیت الحق حضرت حاج سید جواد آقای حیدری در شبی فرخنده و سحری مبارک به آرزوی دیرین خود دست یافت و برات دیدار یار گرفت و ندای ارجعی به گوش جان شنید و به ملاقات رحمت و رضوان خدا شتافت و دنیایی را که خود در مذمت و بی وفایی اش استادانه و عیان می گفت، ترک نمود و از رنج آن آسوده گشت اما دل های اهل ایمان و مردمان آگاه و فهیم را در اندوه و ماتم و سوگ نشانید و چشمها را غرقاب اشک ساخت. رحمت و رضوان خداوند بر او باد و یادش گرامی و راهش همیشه پر رهرو باد».(انصاری، سایت نگاه تازه، گاه نوشت ها، ۱۴تیر، ۱۳۹۳) و (انصاری، سایت ششم، ۱۴تیر، ۱۳۹۳)

بحث:

با توجه به نوشتار مقدمه گونه‌ای که از حجت الاسلام انصاری در مورد شخصیت حاج سید جواد آقا ذکر شد، که نشانگر نزدیکی، الفت و شناخت حجت الاسلام انصاری از این عالم وارسته است و با توجه به این حقیقت که استاد انصاری، پس از رحلت آیت الحق حیدری، در مجالس با شکوه و متعددی که تا چهلم ایشان در نقاط متعددی از مرکز و شهرهای استان برگزار می گردید و نیز در سالگردها و همچنین در نوشته ها و مقالات متعددی همواره از ایشان یاد کرده اند سهم بزرگی در شناخت آن اسوۀ ربانی داشته و دارند که در ذیل به فهرست بخشی از مقالات و عناوین و چکیده منبرهای حجت الاسلام انصاری با محوریت آیت الحق حاج سید جواد حیدری(ره) پرداخته می شود.

۱- سالی که بی تو گذشت

استاد حسین انصاری در مقاله ای تحت عنوان «سالی که بی تو گذشت» در یادکرد نخستین سالگرد رحلت آیت الحق حاج سید جواد حیدری (ره) در مورد شخصیت و منش حاج سید جواد آقا مطالب مورد توجهی به رشته تحریر درآورده اند که در اینجا به قسمتی از آن اشاره می شود: « یزد شهری است که عالمان بسیاری به خود دیده و در گذر سده های گذشته، فرزندان شایسته ای را در خدمت به دین و دانش دینی پرورانده است. بیشتر برآمدگان از این خطه و پروریدگان در این سرزمین، به دو حوزۀ فقه و اخلاق -آن هم اخلاق عملی نه نظری- تعلق دارند و رشته های دیگر از دانش های اسلامی ، مانند فلسفه، منطق، عرفان، و تفسیر، در صد های کمتری را به خود اختصاص می دهد اگر چه در این رشته ها نیز نام آورانی دارد که آثار برجسته ای پدید آورده اند ۲ .اخلاق عملی در حوزه یزد وامدار حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی است و او را به حق باید سر حلقۀ اهل معرفت با ویژگی های متمایز و منحصر به فرد در حوزۀ یزد و به ویژه در دوران معاصر بر شمرد. تأثیر نفس و کلام حاج شیخ در تربیت شاگردان و تهذیب نفوس عامۀ مردم یزد، آشکارا به نظر می رسد و در لایه های سنتی جامعه به خوبی دیده می شود. حاج سید جواد آقا در بارۀ حاج شیخ می گفت که « خدا خواست که ما این سلمان عصر را ببینم و خیلی چیزها باورمان بیاید!» زهد و پارسایی و مردم گرایی و…خصلت هایی شایسته ای بود که داشت و او را شایستۀ محوریت می کرد و نقش ماندگاری به او می بخشید. در این میانه و در محدودۀ شاگردان رسمی حاج شیخ، و در اوج احترام و اقبال مردم به ایشان، حاج سید جواد آقا که آن روز سید روحانی جوانی بود به حلقۀ ارادتمندان و شاگردان شیخ پیوست. سید جواد حال و هوای دیگری داشت و حاج شیخ چشم و دل او را امین خود می دانست. شاگردان پیشین نیز خصوصی بودن شیخ را با او در می یافتند و گاهی برای درخواست امور معنوی و دشوار از محضر شیخ، از ایشان وساطت می طلبیدند. سید جواد از فرزندان حاج سید ابوالقاسم حیدری بود که همواره مورد لطف و محل توجه علمای نجف به ویژه حاج سید محمد کاظم یزدی (ره) بود و علاوه بر علوم رسمی در علوم غریبه نیز دستی داشت و از طهارت باطن برخوردار بود. درماندگان به طلب دعای خیر و تبرک گرفتن از او وثوق داشتند، و مردم را در حق او اعتقاد مبارکی بود. در تبلیغ شریعت و پاسخگویی به مسائل فقهی مردم و موعظه های تأثیرگذار توفیق فراوان داشت و در اخلاق نیکو، الگویی مثال زدنی بود. سید جواد آقا پسر بزرگ ایشان با همۀ کمالات خانوادگی که از پدر به ارث برده بود از نوجوانی و جوانی به شدت اهل رعایت و مراقبه بود و در سلوک اخلاقی و سیر معنوی، همت بلندی داشت. به گونه ای که در سال های مصاحبت و تلمذ معنویات در محضر حاج شیخ، به اندازۀ نیم قرن تجربه های معنوی و اخلاق آموخت و به کار گرفت. تا جایی که در همان ایام، مردم از او و یار و همراهش مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر سعیدی، با عنوان فرزندان معنوی حاج شیخ نام می بردند. حاج سید جواد در آموختن و فرا گرفتن از استاد هیچ گاه کوتاهی نکرد و به دقت و وسواس در التزام حاج شیخ بود. از دلبستگی ها و وابستگی های روحی ایشان در بیش از شصت سال پس از وفات حاج شیخ بروز و ظهور می یافت به میزان ارتباط روحی و استفاده های او از استاد می شود پی برد. حاج سید جواد تا آخرین روزهای عمر، کمتر گفتار و ارشادی داشت که در آن یادی از استاد نکند و یا گوشه ای از کمالات او را باز نگوید، تا جایی که برخی از جمله های حاج شیخ را – در مجالس عمومی و محافل خصوصی- عینا تکرار می کرد. عجیب آن که حاج شیخ برای همۀ سال های زندگی او حرف داشته است. در اواخر عمر شریف این جمله را مکرر به زبان می آورد که حاج شیخ می گفت «آدم که پیر می شود فقط به کار بهشت می آید!».
همسفر و هم رکاب استاد می شد و در راه تکلیف و تبلیغ پا بپای او قدم بر می داشت. بارها به اشاره استاد به راه های دور و نزدیک می رفت و هر چه گفته بود بی کم و کاست به انجام می رساند. گاه شوخ طبعی های شیرینی با استاد داشت که خستگی از خاطر حاج شیخ می زدود و نشانۀ نزدیکی فراوان وی با استاد بود. حاج سید جواد آقا به درخواست حاج شیخ به اقامۀ نماز در مسجد برخوردار پرداخت و این مسجد مرکز و محوری برای معنویت و دینداری در شهر گشت و لحن گرم حاج سید جواد سال ها در فضای مسجد برخوردارطنین انداز بود ودل های مؤمنین را آرامش و صفا می بخشید.
آن چنان در تهذیب نفس کوشیده بود که با اقبال مردم و تمجید ها هیچ تغییری در حال و هوای روحی اش حاصل نمی شد. گاهی برای بیان بی توجهی خودش به شهرت و احترام، به جدیتی دیدنی می گفت «خدا رحمت کند استاد ما آیت الله حاج شیخ احمد علومی را. ایشان می فرمود حاضرم هشتاد سال نمازهایم را که با تانی و وقار و با آداب کامل مستحبی و تعقیبات تمام و کمال، در محراب خوانده ام با دو رکعت نماز یک باربر ساده فقیر معاوضه کنم که توی بازار و زیر بار، صدای اذان شنیده، دیر به مسجد رسیده، آستین هایش هنوز بالاست و یا الله می گوید که به رکوع نماز جماعت برسد و بعد نماز هم بلافاصله باید به بارش برسد. و فکر می کنم هنوز من در این معامله خیلی سود کرده ام».(انصاری، سایت نگاه تازه، بخش مقالات، ۹تیر، ۱۳۹۴)

۲- کتاب هایی که رفیقش بود( کتابهایی که آیت الحق حیدری از آن ها یاد میکردند)
حجت الاسلام انصاری در مقاله خود از مجموعه کتابهایی که حاج سید جواد حیدری با آنها مأنوس بودند و یا استفاده بیشتری جسته اند، تحت عنوان کتابهایی که رفیقش بود یاد کردند و اینگونه عنوان کردند:«عادت داشته ام که هر گاه فرصتی دست داده است از برخی بزرگان، سؤال کرده ام که چه کتابی بر روح و روان آنان بیشترین تأثیر را داشته و یا با آن بیش تر زیسته اند. این سؤال به ظاهر ساده، به گمانم خیلی به شناخت شخصیت آنان و چگونگی شکل گیری آن کمک می کند و راهگشاست. هم چنان که برای روح های تشنه و ذهن های پرسان نیز درس آموزی و بهره ها دارد. برای همین جهت، وقتی از حاج سید جوادآقا پرسیدم که از کتاب های حدیث اهل بیت (ع) کدام یک بیش تر با شما رفیق و همراه بوده است؟ و از آن سود برده اید؟ ایشان از تحف العقول ابن شعبه حرانی و ارشاد القلوب دیلمی نام برد و سپس افزود البته جلد اول ارشاد. می دانید که ارشاد دو جلد است و جلد اول در اخلاق و مواعظ و جلد دوم در تاریخ و فضائل معصوم (ع). از کتاب های دعا و زیارات پرسیدم که دو کتاب اقبال سید بن طاووس و مصباح کفعمی را از قدما و دو کتاب مفاتیح الجنان و مصابیح الجنان از معاصرین را ذکر کردند.
البته ایشان با کتاب های دیگری هم از کتب حدیث و اخلاق و دعا مأنوس بود. مانند مجموعه ورام که نام اصلی آن نزهه النواظر و تنبیه الخواطر است و کتابی به غایت نیک و پر فایده است. و مانند عده الداعی از ابن فهد حلی که بسیار با شگفتی از مؤلف بزرگوار آن یاد می کرد به گونه ای که گاه چشم های ایشان قدری باز و خیره می گشت و ابروها به بالا کشیده می شد و این ها از اجلال ابن فهد (ره) در نظر ایشان حکایت می کرد. با برخی از کتاب های اخلاق فیض کاشانی، آشنایی فراوان داشت و مؤلفش را گاه گاهی یاد می کرد و برخی اشعار او را نیز از حفظ می خواند. از شخ بهایی (ره) و مثنوی های وی بیشتر حفظ داشت و معلوم بود که با کتاب کشکول شیخ به خوبی آشنایی دارد. از اخلاقیات نراقی ها به ویژه نراقی پسر یعنی ملا احمد بسیار بهره برده بود.»
عادت ایشان نبود که وقتی مطلبی را ذکر می کند از کتاب و یا مؤلف هم نام ببرد. نه به آن جهت که حق وی را نادیده بگیرد که ذاتا با خلق بزرگ او ناسازگاری داشت، بلکه این بدان جهت بود که نام کتاب و مؤلف بردن را یا به مصداق از مقدمه بگذر به شتاب/ تا که زودا رسی به اصل کتاب، اتلاف وقت مخاطب می دانست و یا گرفتار شدن به خودنمایی و فخر فروشی که یعنی من کتاب های بسیار خوانده ام و مؤلفین بزرگ را می شناسم. او اهل مواظبت بر نفس بود و از اموری که به این شائبه ها منجر شود به شدت پرهیزکاری می نمود. (انصاری، سایت نگاه تازه، بخش مقالات، ۹تیر، ۱۳۹۴)
۳-نایابی عالمان ربّانی و خواب و غفلت مردمان
در سخنرانی مراسم سالگرد حاج سید جواد حیدری(ره) در شهر میبد پیرامون واژۀ«ربانی» توضیحاتی داده شد و به آیات قرآن در این باره پرداخته شد که حاصل آن سخنان این است که، عالمان ربانی نیاز جامعۀ انسانی اند و بدون آنها حیات معنوی و معقول یا خردمندانه با کاستی و بلکه به رکود گرفتار می شود. تولید انسان الهی و معنوی به مربیان ربانی و الاهی نیازمند است.
ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست / مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
خفتگان را چه خبر زمزمۀ مرغ سحر / حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
داروی تربیت از پیر طریقت بستان/ کادمی را بتر از علت نادانی نیست
شب مردان خدا روز جهان افروزست / روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
پنجۀ دیو به بازوی ریاضت بشکن / کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی / صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
حذر از پیروی نفس که در راه خدای / مردم افکن‌تر ازین غول بیابانی نیست
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند / مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست
با تو ترسم نکند شاهد روحانی روی / کالتماس تو بجز راحت نفسانی نیست
خانه پرگندم و یک جو نفرستاده به گور / برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست
(سعدی « مواعظ » قصاید، قصیده شماره ۷ )
تلاش برای رسیدن به این درجات یا یافتن کسانی در این حد و اندازه ها، یکی از آرزوهای بزرگان و بزرگ ترین آرزوهای آنان است.
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/ کز دیو دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتیم یافت می نشود، جسته ایم ما/ گفت آن که یافت می نشود آنم آرزوست
امام صادق(ع) می فرماید: «واطْلُبْ مؤاخاه الأتقیاء ولو فی ظلمات الأرض و إن أفْنَیتَ عُمرک فی طلبهم، فإنّ الله لم یَخلقْ علی وجه الأرض، أفضل مِنهم بعد الأنبیاء والأولیاء، وما أنعم الله علی العبد بمثل ما أنعم به مِن التوفیق بصُحبتهم…» کوشش کن که از پرهیزکاران با حقیقت، برادری پیدا کنى، اگر چه در طلب او به زحمت بسیار دچار گردى؛ و اگر چه او در جاى دور و در ظلمات زمین باشد، زیرا که پروردگار متعال پس از انبیاء و اوصیاء آنان افرادى را که مانند یا بهتر از پرهیزکاران باشد نیافریده است، و خداوند متعال به بنده‏اى نعمت و توفیق نداده است که بهتر و بالاتر باشد از توفیق درک مصاحبت چنین اشخاص.( مصباح الشریعه / ترجمه مصطفوى، باب پنجاه و پنجم در برادرى، ص: ۲۳۰)
نکته ای که شایسته درنگ است این که مقام مردان خدا را با صاحبان علم به اشتباه نباید گرفت. از نگاه اهل بیت(ع) هر صاحب علمی، مرد خدایی نیست. عالمان ربانی ویژگی هایی دارند که خدا ترسی، تقوا، ترک گناه، تهذیب نفس، تملیک هوا و هوس، مخالفت با هوای نفس، دوری از ارباب قدرت، گریختن از آوازه و شهرت و فتوا، همنشینی با فقیران، دستگیری از نیازمندان، بردباری با مردم، درگذشتن از دشمنان، ترک دنیا، فروتنی در برابر خلق، عشق به عبادت داشتن، و فرمانبری از امامان (ع) بخشی از آنهاست.
اگر قرار بر این باشد که کسانی فقط علم بیاندوزند و به اندازه علمی که اندوخته اند، قبای ادب و اخلاق و فضیلت ندوزند و از دانش هدایتگر انبیاء به حفظ رسم و خط بکوشند و از درک و درد و عشق، تهی بمانند، پس چه فرقی میان آنان با بهائمی که کتاب مقدس بر پشت می کشند؟ و چه تفاوتی با احبار و رهبان دارند که مبغوض خدا و مطرود قرآن اند؟
کَتَبَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِلَى سَعْدٍ الْخَیْرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* أَمَّا بَعْد…فَاعْرِفْ أَشْبَاهَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ الَّذِینَ سَارُوا بِکِتْمَانِ الْکِتَابِ وَ تَحْرِیفِهِ‏ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ‏ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ‏ ثُمَّ اعْرِفْ أَشْبَاهَهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ الَّذِینَ أَقَامُوا حُرُوفَ الْکِتَابِ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ‏ «۱» فَهُمْ مَعَ السَّادَهِ وَ الْکُبُرَّهِ «۲»- فَإِذَا تَفَرَّقَتْ قَادَهُ الْأَهْوَاءِ- کَانُوا مَعَ أَکْثَرِهِمْ دُنْیَا وَ ذلِکَ‏ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ‏ «۳»- لَا یَزَالُونَ کَذَلِکَ فِی طَبَعٍ وَ طَمَعٍ لَا یَزَالُ یُسْمَعُ صَوْتُ إِبْلِیسَ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ بِبَاطِلٍ کَثِیرٍ یَصْبِرُ مِنْهُمُ الْعُلَمَاءُ عَلَى الْأَذَى وَ التَّعْنِیفِ وَ یَعِیبُونَ عَلَى الْعُلَمَاءِ بِالتَّکْلِیفِ‏ «۴» وَ الْعُلَمَاءُ فِی أَنْفُسِهِمْ خَانَهٌ إِنْ کَتَمُوا النَّصِیحَهَ إِنْ رَأَوْا تَائِهاً ضَالًّا لَا یَهْدُونَهُ أَوْ مَیِّتاً لَا یُحْیُونَهُ فَبِئْسَ مَا یَصْنَعُونَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَخَذَ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ فِی الْکِتَابِ أَنْ یَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ بِمَا أُمِرُوا بِهِ وَ أَنْ یَنْهَوْا عَمَّا نُهُوا عَنْهُ وَ أَنْ یَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لَا یَتَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ‏… (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۸، ص: ۵۴)
امام باقر علیه السّلام نامه زیر را به «سعد الخیر» نوشت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اما بعد …بدین ترتیب تو همشکلان و شبیهان احبار «دانشمندان یهود» و رهبانان (دیرنشینان نصارى) را، (از بین مسلمانان) بشناس، اینان که روششان کتمان کردن کتاب خدا و تحریف آن است، و اینان نه از تجارت خود سودى برند و نه راه یافته‏اند.
سپس شبیهان آنها را در این امت بشناس، آنان که حروف و الفاظ کتاب را مراعات می نمایند ولى حدود و مقرراتش را تحریف می کنند، اینان با رهبران و بزرگان -در نسخه ای به جای مکبّره ، واژۀ مکثره است به معنای انبوه داران و سرمایه اندوزان- (دنیا و زمامداران) همکارى کنند و چون اختلافى در میان رهبران هواپرست افتد با آن دسته همکارى کنند که دنیاى بیشترى دارند، و این است اندازه و ارزش علم و دانش ایشان، پیوسته گرفتار طبع شیطانى و (آلوده) طمع خویشند، و پیوسته آواز شیطان از زبانشان شنیده شود که فراوان باطل گویند. علما و دانشمندان (حقیقى) نیز در برابر آزار و زورگوئى آنان صبر پیشه سازند، و آنان بر این علماى بزرگوار بخاطر اینکه آنان را به حق وادار کنند و از باطل جلوگیرى کنند عیب می گیرند، با اینکه علما در پیش خود خیانت کار محسوب اند اگر نصیحت نکنند بدین صورت که سرگردان گمراهى را ببینند و راهنمائیش نکنند یا (دل) مرده‏اى را ببینند و زنده‏اش نسازند، و راستى که (در این صورت) چه بدکاری می کنند، زیرا خداى تبارک و تعالى از ایشان در کتاب خود پیمان محکم گرفته که به هر کار خوب و بدان چه مأمورند دستور دهند، و آنچه را از آن نهى شده‏اند از آن نهى کنند، و به نیکى و پرهیزگارى همکارى و کمک دهند و به گناه کارى و زورگوئى کمک ندهند…(الروضه من الکافی / ترجمه رسولى محلاتى، ج‏۱، ص: ۷۸)
با این مقدمات اگر بخواهم به کوتاهی سخن اصلی را بازگویی کنم باید بگویم که جایگاه حاج سید جواد حیدری را در مقام و مرتبت عالمان ربانی باید جست. او به شایستگی موصوف به این صفت بود ورمز موفقیت و اقبال اهل ایمان و معرفت و اساتید وبزرگان نسبت به وی در همین مرتبت و جایگاه نهفته است. (انصاری، ۴ تیر، ۱۳۹۴)
۴- شرح سلوک حاج سید جواد حیدری در شرح قصیده ای از سعدی
ابیاتی از قصیده ای که از سروده های زیبای سعدی است و در کتاب های اخلاق و تربیت و گفتار های اهل وعظ از دیر باز مورد توجه بوده را در چکیده سخنرانی عنوان قبلی آورده شده است. قصیده ای با این مطلع که :
ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست / مرد دانا ، به جهان داشتن ارزانی نیست
همان طور که پیداست مضامین این قصیده وعظ و پند و نصیحت و ارشاد است . نکته در خور توجه این که شیخ اجل سعدی در این قصیده زیبا و تاثیر گذار، وجوهی از روش های سیر و سلوکی را که یه سلوک اعتدالی یا بهتر بگوییم به سلوک شرعی ، از آن می توان تعبیر کرد یادآور می شود که در زندگی اخلاقی و تربیتی شادروان فرخنده حال ، آیت اهل کمال ، حضرت آیت الحق حاج سید جواد حیدری به وضوح جاری بوده و در حقیقت آن را می توان شرح بخشی از سلوک شرعی ایشان دانست….
الف) تحمل سختی ها در راه کسب فضیلت ها
ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست / مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
در سخنی از امیر مؤمنان علی (ع) شرح احوال اهل ریاضت از طبقۀ عالمان آگاه چنین آمده است؛ « هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَهِ الْبَصِیرَهِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَهٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِکَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الدُّعَاهُ إِلَى دِینِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِمْ انْصَرِفْ یَا کُمَیْلُ إِذَا شِئْت. (صبحی صالح، ص ۴۹۸) دانش با حقیقت بصیرت به آنان روى نموده، و با روح‏ یقین در آمیخته‏اند و آنچه را ناز پروردگان سخت گرفته‏اند آسان یافته‏اند، و به آنچه نادانان از آن وحشت کرده‏اند مأنوس شده‏اند، و با بدنهایى که ارواحشان به محلّ برتر آویخته همنشین دنیا شده‏اند. اینان جانشین حق در زمین، و دعوت کنندگان به دین خدا هستند. آه آه که چه مشتاق دیدار آنانم! اى کمیل، اگر مى‏خواهى باز گرد. ( نهج البلاغه / ترجمه انصاریان، ص: ۷۹۵) علی(ع) از نرسیدن عافیت طلبان ونازپروردگان به مقصود بلند حقیقت، سخن می گوید.
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست/ عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد.
ب) بیداری شب است که یکی از ارکان بزرگ تربیت روح است.
خفتگان را چه خبر زمزمۀ مرغ سحر؟ / حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
جسم خواب رفته ای که اوقات سحرش را در بستر می گذراند روزهایش نیز چندان روشن و نورانی نیست. مولا علی (ع) در وصف متقیان فرمود؛ « صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً تِجَارَهٌ مُرْبِحَهٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلًا یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِم‏… (نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص: ۳۰۵)
در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند: تجارتى پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده، دنیا مى‏خواست آنها را بفریبد امّا عزم دنیا نکردند، مى خواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان، خود را آزاد ساختند.
پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه مى‏خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى‏یابند. وقتى به آیه‏اى برسند که تشویقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پر شوق در آن خیره شوند، و گمان مى‏برند که نعمت‏هاى بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد…» ( نهج البلاغه / ترجمه دشتى، ص: ۴۰۵)
ج) پیروی و التزام نسبت به استاد
داستان موسی و خضر در قران شاهکاری است بزرگ در امر تربیت معنوی. هم چنان که التزام اصحاب به پیشوایان و تبعیت شاگردان از بزرگان تجربه آموخته و واصل و امتحان داده در متون روایی و سیرۀ گذشتگان ما به خوبی پیداست.
داروی تربیت از پیر طریقت بستان / کادمی را بتر از علت نادانی نیست
شب مردان خدا روز جهان افروزست / روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
این مرحله را بی همرهی خضر نمی توان طی کرد. می توان آدم خوبی شد اما نمی توان خوب آدم شد. میان این دو خیلی تفاوت هست.
د) مبارزه با هوای نفس و شیطان
سعدی از در افتادن با شیطان تعبیر به دیو می کند و راه سرکوب شیطان را ریاضت نفس می داند.
پنجۀ دیو به بازوی ریاضت بشکن / کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی / صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
حذر از پیروی نفس که در راه خدای / مردم افکن‌تر ازین غول بیابانی نیست
از همین روست که رهیدگان از دام شیطان و مردان واقعی را عارفان ربانی می داند و بس. دیگران را -عالم و عابد و صوفی- طفلان ساده دلی می داند که گول ظاهر می خورند و به اندک ترسی می گریزند و با اخرده ای از شیرینی و لذت ها از راه و کار باز می مانند.
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند / مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست
با تو ترسم نکند شاهد روحانی روی / کالتماس تو بجز راحت نفسانی نیست
ذ)یاد آخرت و مرگ یکی از راه های سلوک
آن سفارش ها که پیشوایان داشته اند؛ فراوان یاد مرگ کنید…، از ما نیست آن که در شبانه روز مکرر به یاد مرگ نباشد..، یاد مرگ لذتهای باطل را در کام انسان تلخ می کند…، و مانند اینها را علاوه کنید بر شیوه پیشوایان در گریستن از هول مرگ و تذکر پیوسته داشتن به آن و زاریدن از سکرات و خطرات مرگ و جهان پس از آن را.
خانه پرگندم و یک جو نفرستاده به گور / برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست
(سعدی « مواعظ » قصاید، قصیده شماره۷ )
سخن آخر آن که اگر نیک نگاه شود اصول زندگی حاج سید جواد و گفتارها و موعظه های دلنشین ایشان در همین معانی خلاصه شده است. (انصاری، ۵ تیر، ۱۳۹۴)
۵- هشدار بزرگ، بازی با دین، ممنوع
شرح و تحلیلی قرآنی -روایی از هشدار مکرر آیت الحق حیدری (ره) در گفتارها و موعظه های تربیتی بر پرهیز از بازی با دین و ارزش های دینی اشاره شد و ضمن یادآوری دو آیه کلیدی از قرآن کریم به ذکر پاره ای از موارد در این باره پرداخته شد. (انصاری، ۹تیر، ۱۳۹۴)
۶- به خود آمدن و به خدا رسیدن!
در سیر و سلوک معنوی حاج سید جواد آن چنان که از گفتارها و توصیه ها و تاکیدهای ایشان بر می آید و فهمیده می شود مسئلۀ خودیّت فردی به مثابۀ سنگ زیربنای تربیت و سلوک دینی، پر اهمیت بوده و شایان توجه مضاعف و بلکه اولویّت و اوّلیت است. در این نگاه ضمن اهمیت به جمع و کار و تلاش برای رهایی و یهروزی آن، اهمیت فراوانی به خود حقیقی آدمی می دهد و پیوسته آدمی را به خود حقیقی اش متوجه و متنبه می سازد.
این دیدگاه در آیاتی از قرآن به خوبی قابل پیگیری است. نسوا الله فانساهم انفسم؛ بیانی از یک نوع خودفراموشی و خود را از یادبردن است که عذاب الهی و عقوبت خدا شمرده است. در مسیر تربیت انسان اول فرمان این است که قوا انفسکم ؛ خود را بپایید و از خود نگاهبانی و صیانت کنید و سپس می فرماید و اهلیکم؛ و خانواده هایتان را نیز . مرحوم سید همیشه تاکید داشت که «تو باید خود جوابگوی اعمال خود باشی! »می گفت :«هیچ وقت دیده ای دو همسر که با یکدیگر هم بسیار علاقمند هستند یک شب یک شکل و یکسان خواب ببینند؟! »این یعنی آن که هر انسانی عالم جداگانه ای دارد که در آن عالم تنهاست. بر این اساس تاکید می کرد که «باید برای تنهایی ات فکر کنی!»
توجه افراطی به جمع ، سبب مسخ هویت فردی و محو آن می شود. زندگی با جمع اگر چه لازم و ضروری است و اسباب کمالات انسانی می شود ولی اگر به اندازه و به قاعده نباشد یک خودیّت بدلی برای انسان پدید می آورد که نتایج ناخوشایند روحی و معنوی خواهد داشت. بی توجهی به خود ، ۱) سبب وحشت از تنهایی و گریز از آن است در حالی که انس به تنهایی یکی از ویژگی های خوب مردان خداست. انسان های تهذیب یافته عاشق تنهایی اند. نشانه کمال عقل در انسان، انس با تنهایی است! هر که با خدا آشنایی کرده باشد از جمع ها و هیاهو ها هراسان است! ۲) اسباب غفلت از عیوب خود و بلکه گرفتار شدن به عیبجویی از دیگران می گردد. تا جایی که در حدیث امام علی(ع) فرمود خوشا بر احوال کسی که پرداختن به عیب های خودش او را از عیب جویی دیگران باز داشته است. ۳) حساب شخصی انسان را تهی کرده و دفتر کمالات شخصی انسان، خالی می ماند. وجهی از معنی آیه ؛ لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین ؛در خطاب به پیامبر(ص) بر همین معنا دلالت دارد. آن حضرت دهۀ پایان ماه مبارک را در مسجد، شبه خیمه ای برپا می کرد و در آن به عبادت و امور شخصی اشتغال داشت که نوشته اند :«و کان یعتکف فی المسجد فی العشر الاواخر من الشهر المبارک» .
ادبیات غالب بر نیایش های دینی ما بیش از آن که جمعی باشد زبان فردی دارد. الهی؛ خدای من!…ربی؛ پروردگارم.!.. و تعبیرهای فراوانی که اهل ایمان بر زبان دارند و با آن گوهر جان خود را صفا می بخشند در بخش وسیعی از همین ادبیات بهره می گیرد. ضمیر ها معمولا متکلم وحده است. به ویژه آن جا که به شمارش عیوب نفس و روسیاهی ها و غفلت ها می رسد و شرح خطاها و گناهان در پیشگاه خداست. آری به خودآی تا به خدا برسی! (انصاری، ۱۲تیر، ۱۳۹۴)
۶- هویت ایمانی و اثر بخشی های آن(با تکیه بر نقش حاج سید جواد حیدری(ره) در تربیت شخصیت های مؤمنانه)
روش تربیت دینی همواره بر هویت بخشی به افراد و شخصیت سازی های مثبت در وجود آنان است. هویت هایی مانند مسلمانی؛ متقیانه ؛ و مؤمنانه. این هویت ها به منظم شدن رفتار تربیت یافتگان و قانونمندی آنها می انجامد.(انصاری، ۱۸تیر، ۱۳۹۴)
۸- سلوک و عرفان حاج سید جواد حیدری، غیر متعارف و بر پایۀ اخلاق بود
در این منبر(به مناسبت دومین سالگرد ارتحال آیت الله حاج سید جواد حیدری که در مسجد برخوردار یزد برگزار شد)، حجت الاسلام انصاری بیاناتی که ایراد فرمودند، توسط محمد امامی، فعال اجتماعی و رسانه ای استان یزد، گزارشی از این سخنرانی نگاشته شد  و در روزنامه بشارت یزد، به چاپ رسید. آنچه که به قلم آقای محمد امامی از متن سخنرانی حجت الاسلام انصاری در ۱۴ تیر ماه سال ۱۳۹۵نوشته شد، بدین گونه بود:« این مرد که معاصر من و شما بود، و با تمام سختی ها و گرفتاری های ما نزدیک و شریک بود و شرایط دشوار آخرالزمان را به خوبی درک می کرد، سلوکی غیرمتعارف داشت در باره سلوک غیر متعارف این مرد، این گونه بیان شد: ای کاش می شد سکوت کنی و سکوت حرف بزند، هر چه بدن حاج سید جواد فرتوت تر شد، عشق به عبادت در او شعله ورتر گشت. این سالهای آخر عمر، نزدیک به سن ۹۰ سالگی گاهی اوقات در شب های رمضان دمادم افطار توفیق این را داشتم تا در خلوت ایشان باشم، خدا را شاهد می گیرم گاهی دو ساعت پس از افطار، هنوز از دعاهای بعد از افطار سر بر نداشته بودند. بعضی افراد در زمان حیاتشان حجت خدا بر خلق اند و اینها نمونه هایی کمیاب اند؛ خاطره نخستین دیدار یکی از روحانیان متعهد سالمند با حاج سید جواد حیدری چنین بیان می شود:«زمانی در کنار و معیت یکی از خوبان توفیق داشتم تا به دیدارشان برسم و ایشان برای نخستین بار حاج سید جواد آقا را زیارت کند، وقتی که دیدار تمام شد، من دوباره به خدمت آن بزرگوار باز گشتم ، ایشان می گفت مثل این آدم ها باید قرنی بگذرد تا خدا بخواهد و دوباره تربیت شوند».
سیلونه، نویسنده معاصر ایتالیایی در یکی از رمان هایش که در دوران فاشیسم موسولینی نوشته است، دو شخصیت اصلی را به تصویر می کشد. یکی مردی است که شخصیتی مبارز و انقلابی دارد و به شدت سرگرم درگیری های مردم با استبداد. او سوسیالیست و عدالت خواه است و با ظلم و ستم مبارزه می کند. این آدم گاهی در زندگی خود می اندیشد که آیا افزون بر فعالیت های اجتماعی، باید سیر و سلوک فردی و معنوی هم داشته باشم یا نه؟ شخصیت دیگر، خانمی است که همواره به فکر خویش است و با سیر و سلوک عرفانی در پی آن است که به آرامش روحی برسد و با مبارزه و درگیری ها بیگانه است. نویسنده مزبور این دو شخصیت را بالاخره به هم می رساند و ارتباط رودر رو میان آنان برقرار می کند. اینجاست که هر دو در می یابند که خطا کرده اند، هم او که به دلیل خدمت به مردم ، آرامش معنوی خود را فراموش ساخته است ، و هم این که به بهانه سلوک و عرفان، مردم خود را در چنگال ستم و بی عدالتی رها کرده است. حکایت تاریخی احوال نسل های تازه در جوامع ما بسیاری اوقات، درماندن در این دوگانگی بوده است.
*حاج سید جواد از قدرت عرفانی خود برای سلطه بر مردم استفاده نمی کرد.
در انتقاد از برخی سیر و سلوک هایی که جدای از مردم است بایدگفت: این درد، درد کهنه ای است که بخشی از عارفان در تاریخ، به گونه ای عمل کردند که سیر و سلوکشان جدای از مردم بود و با این اندوه که بر سر مردم چه می آید کاری نداشتند. از آن سو مردان مبارز از سیر و سلوک بازماندند، پیش خلق آبرو پیدا کردند ، اما پیش خدا نه !
با غیرمتعارف خواندن سلوک حاج سید جواد حیدری، که به اوج خود رسیده ، باید یادآور شد، ایشان پیشترها، در مواقعی گاهی اعمال قدرتی کرده بود مثلا توان حرکت را از یک خودرو به دلایلی موجه گرفته بود، به این منظور که به اهداف معنوی و تربیتی خود برسد، اما مرحوم حاج سید جواد حیدری وقتی در این باره ها سخن به میان می آمد، می گفت اینها احمقی بود. ما برای آن خلق نشدیم که زندگی کسی را متوقف کنیم!!. او می گفت ما برای اعمال این قدرتها نیامده ایم و نمی خواست از این قدرت ها برای سلطه بر مردم استفاده کند.
آنچه که سلوک حاج سید جواد را غیرمتعارف می کرد، بنای عرفان و معرفتش را بر پایه اخلاق بود. آیت الحق حاج سید جواد حیدری روایتی از امیر مومنان علی(ع) را فراوان می خواند و آن را مبنای اصلی سلوک عملی مورد نظر خود می نمود که: «لَیْسَ العِلْمُ فی السَّماءِ فَیَنْزِلَ إلَیکم، وَلا فی تُخُومِ الأَرْضِ فَیَخْرُجَ لَکُم؛ ولکنَّ العِلْمَ مَجْبولٌ فی نُفوسِکُم؛ تَخَلَّقوا بِه آدابِ الرَّوْحانِیّینَ یَظْهَرْ لَکُم». «دانش، در آسمان نیست تا بر شما فرود آید ودر ژرفای زمین نیست تا برای شما فراز آید؛ لیکن دانش، در جان های شما سرشته شده است. به آداب روحانیان (اهل معنا) پایبند شوید تا بر شما آشکار شود»
در انتقاد از فاصله گرفتن زندگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردم با اخلاق ضمن توصیه به این که عرفان معنوی خودتان را بر پایه اخلاق بنا کنید، باید گفته شود: هم چنان که ما گاهی اوقات سیاست مان بر اخلاق مبتنی نبوده و زیان می کنیم، فقه ما گاهی از خطوط قرمز اخلاق عبور کرده و زیان می بیند، تجارت ما شیطانی شده و از اخلاق فاصله گرفته است؛ اگر عرفان و معنویت نیز از اخلاق فاصله بگیرد و تنها به افزایش میزان درجاتش بیندیشد، بی توجه به این که مردم چگونه روزگارشان را سپری می کنند، این عرفان فاقد اخلاق خواهد بود.
آیت الحق حاج سید جواد حیدری می گفت مثلا اگر روز عید غدیر در حال روزه مستحبی، از خانه ات خارج شدی و به رفتگر محله برخوردی و دانه ی نقلی به تو تعارف کرد، بگیر و بخور ، زیرا ثواب روزه ات را داری و خدا ۷۰ هزار بار بیشتر به تو پاداش می دهد که دلی را شاد کرده ای.
*جلوگیری از آزادی های دیگران در سلوک حاج سید جواد راهی نداشت:
در خاطره دیگری از مردان خدا باید گفت: در سفری، دوست جوانش در اتاق وی از نماز شب، جا مانده بود، او نیز از رختخواب برنخاست تا خواب آن جوان را برهم نزند. جوان نامبرده وقتی متوجه شد که ایشان بیدار بوده اما رعایت حال او کرده و برنخاسته است، اظهار ناراحتی کرد. ولی ایشان فرمود؛ جوان! نماز شبی که خواب عزیزی را برهم بزند، نماز شب نیست.
وخاطره دیگری از حاج سید جواد اینگونه است که: روزی در مسیر روستایی یکی از همراهان ماری سمی دید، قصد کرد تا آن را بکشد مبادا به کسی آسیبی برساند، حضرت آیت الحق حاج سید جواد حیدری مانع کشتن مار شد و سپس دست برده، مار را که پیش او بی حرکت مانده بود گرفت و چیزی خواند و دوباره مار را بر زمین گذاشت. دلیل کار را از وی پرسیدند، گفت با مار شرط کردم رهایت می کنم به شرط این که به کسی آزاری نرسانی. درتاکید مجدد بر این که سلوک و عرفان حاج سید جواد حیدری غیر متعارف و مبتنی بر اخلاق بود و چهارچوب سلوک ایشان اخلاقی و دگر خواه بود باید اظهار داشت: آزار غیر، بی حرمتی به دیگران، دست بردن در زندگی دیگران، جلوگیری از آزادی های دیگران و توهین، تحقیر، نفرین و دشنام به دیگران در این سلوک راهی ندارد. این سلوک عرفانی متفاوت تا حدی است که از حیطه انسان می گذرد و به جانداران دیگر می رسد، خوشبختانه حجم بسیاری از گفته هایش در سینه شما مردم، جای گرفته است.
دریغ که ما شخصیت های خودمان را در زمان مناسبی که باید بشناسیم، نمی شناسیم، تایید مواظبت حاج سید جواد بر اخلاق عالی اسلامی را توسط بسیاری از افراد، فراموش نکنیم .حاج سید جواد حیدری، انسان فوق العاده ای بود و باید بر این نکته تاکید کرد: «نسل ما نباید شخصیت های الگویی اش را گم گند».
امید است با گردآوری آثار این مرد بزرگ، امکان بهره برداری بیشتر از برکات وجودی حاج سید جواد حیدری برای مردم فراهم شود و با این دعا سخنانش را به پایان ببریم که: خدایا ما را از این نعمت های آسمانی بیشتر بهره مند بفرما.(انصاری، ۱۴تیر، ۱۳۹۵)
۹- هدایتگری های حاج سید جواد حیدری، سرشار از هدایت به معصومین(ع) بود(انصاری، ۱مرداد، ۱۳۹۵)
۱۰- بررسی دو مسأله در زندگی و گفتارهای آیت الحق حیدری( چهارمین سالگرد حاج آقا حیدری)
۱_ پرهیز از فربهی «من» شخصیتی عارف
۲_ جلوگیری از ناامیدی مردم در زمینه‌ی دین و زندگی (انصاری، ۱۵ تیر، ۱۳۹۷)
۱۱- بدون فلسفه
کوتاه سروده‌ای است تقدیم به قامت افراشته‌ی آیت الحق حاج سید جوادآقای حیدری عالمی راستین و کم مانند که مصداق آگاهی وحیانی و نمونه‌ی اعلایی از تربیت نفس در مدرسه‌ی اهل بیت علیهم السلام بود. اکنون در گذر چهارمین سالگرد رحلت آن مربی فرزانه و الگوی معنوی مردمانی بسیار، قرار گرفته‌ایم. یاد ماندگارش همیشه راهگشای سالکان خداجو باد.
نگاه نافذش نورانی ام کرد / کلام ساده اش ایمانی ام کرد
بدون زحمت ذکر و ریاضات / حکایت های او عرفانی ام کرد
میان آن همه شک و اضافات / بدون فلسفه، برهانی ام کرد
به آیات محبت، جزء جزء / بسان سوره ها، قرآنی ام کرد
زلال اشک را در این کویران / چنان بارید تا بارانی ام کرد
من از خود رفته بودم سالها / ولی او باز هم، انسانی ام کرد
چنان در عشق، «برخوردار» می رفت / که برخورداری‌اش حیرانی ام کرد
من از دنیای عشقش دور بودم / سخاوت را ببین، مهمانی ام کرد
میان شب، بدون شمع کشتن / زهر چه غیر او، پنهانی ام کرد.
(انصاری، سایت نگاه تازه، ارسال شده در بخش شعر،۱۰ تیر،۱۳۹۷)
۱۲- شخصیت های معنوی و معیار، حلقه نجات انسان، میان دوگانه سنت و مدرنیته(انصاری، ۱۳ تیر، ۱۳۹۸)
۱۳- کتاب تحف العقول و دیدگاه حجت الاسلام انصاری
حاج سید جوادآقا «تحف العقول» را یکی از چند کتابی بر می شمرد که بیشترین تاثیر گذاری را بر روح و ذهن ایشان داشته است و از آن فیض معنوی برده و الگوی تربیتی گرفته است. ایشان عملاً در بسیاری از منابر، موعظه های بلیغ خود را با استمداد از محتوای اخلاقی و تربیتی این کتاب شریف، پر بار میکرد. در سالیان تحصیل نیز در رؤیای صادقی به این کتاب ارزشمند توسط حضرت صادق(ع) راهنمایی شده بود. بیشتر اوقات بر مزار ایشان در کنار قرآن و مفاتیح، نسخه ای از ترجمه کتاب تحف العقول دیده میشود و زائران مزار ایشان گاهی کتاب را گشوده و سطور یا صفحه ای از آنرا به قصد قربت و تبرک، مطالعه می کنند. امری که شاید برای برخی ناآشنایان قدری تعجب بر انگیز باشد. یادش زنده تر و نامش بلند آوازه تر باد. (سایت ششم، بخش مقالات، حیدری، انصاری، آموزه های تربیتی امام صادق(ع) در کتاب تحف العقول ) (انصاری، ۱۴تیر، ۱۳۹۹)

نتیجه گیری:

حجت الاسلام حاج شیخ حسین انصاری در منبرها و سخنرانی های خویش درباره شخصیت معنوی و سیره اخلاقی آیت الحق حاج سید جواد حیدری، نکات ارزنده ای درباره سلوک حاج سید جواد و همچنین شیوه و منش ایشان بیان کردند، نکته ای که شایسته درنگ است این که مقام مردان خدا را با صاحبان علم به اشتباه نباید گرفت. از نگاه اهل بیت(ع) هر صاحب علمی، مرد خدایی نیست. عالمان ربانی ویژگی هایی دارند که خدا ترسی، تقوا، ترک گناه، تهذیب نفس، تملیک هوا و هوس، مخالفت با هوای نفس، دوری از ارباب قدرت، گریختن از آوازه و شهرت و فتوا، همنشینی با فقیران، دستگیری از نیازمندان، بردباری با مردم، درگذشتن از دشمنان، ترک دنیا، فروتنی در برابر خلق، عشق به عبادت داشتن، و فرمانبری از امامان (ع) بخشی از آنهاست و این ویژگی ها به عینه در شخصیت حاج سید جواد آقا قابل مشاهده بود. درتاکید مجدد بر این که سلوک و عرفان حاج سید جواد حیدری غیر متعارف و مبتنی بر اخلاق بود و چهارچوب سلوک ایشان اخلاقی و دگر خواه بود. مردی بزرگ که تواضع و فروتنی او در یاد مردمان کویر تا همیشه باقی می ماند و نامش بدون هیچ پیشوند و پسوندی با همان نام «آسید جواد» در اذهان ابدی خواهد شد دریغ که ما شخصیت های خودمان را در زمان مناسبی که باید بشناسیم، نمی شناسیم، و حسرت نشناختن ایشان صدها برابر سخت تر از حسرت ندیدن ایشان است .جا دارد که تایید مواظبت حاج سید جواد بر اخلاق عالی اسلامی را توسط بسیاری از افراد، فراموش نکنیم .حاج سید جواد حیدری، انسان فوق العاده ای بود و باید بر این نکته تاکید کرد: «نسل ما نباید شخصیت های الگویی اش را گم گند».

پی نوشت ها:
۱- گیرنده: ثقه الاسلام آقای حاج سید جواد حیدری – یزد۲۷/شوال/۸۸
معرف:آقای وزیری یزدی، آقای آقا سید عباس خاتمی
حدود اختیارات: حسبیه نصف(لفظا اجازه وسیع دارد)
۲- شاید بیشترین گرایش به فقه و تلاش در این باره به دورۀ پس از سید محمد کاظم یزدی(۱۲۴۷- ۱۳۳۷ ق) صاحب عروه الوثقی تعلق داشته باشد. تلاش فقهی عالمان برخواسته از یزد، البته در همان رتبه پیش نرفت بلکه به نوعی به فقه کاربردی یا فراوری فروعات فقهی، کمک رسانی به فقیهان، حلقۀ استفتائات فقهی مراجع، دفتر مراجع و مسئله گویی تمایل یافت و هنوز نیز در همان قالب ها به راه اصلی خود ادامه می دهد. هم چنان که گرایش به اخلاق عملی دوران معاصر در یزد، مدیون حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی(۱۲۹۵- ۱۳۷۸ ق) است. او نیز در نجف یکی از شاگردان سید محمد کاظم طباطبایی و آخوند خراسانی بود.
منابع:
• قرآن کریم
• نهج البلاغه، ترجمه حسین انصاریان، صفحه ۷۹۵
• نهج البلاغه، ترجمه صبحی صالح، صفحه ۳۰۵ و ۴۹۸
• نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی،صفحه۴۰۵
• دیوان سعدی، قصیده شماره ۷
• الکافی، (ط-الاسلامیه)، جلد ۸، صفحه۵۴
• الروضه من الکافی، ترجمه رسول محلاتی، جلد ۱، صفحه ۷۸
• مصطفوی، حسن، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، باب پنجم در برادری، ص۲۳۰
مقالات:
• انصاری، حسین، « سالهایی که بی تو گذشت » در یادکرد نخستین سالگرد رحلت آیت الحق حاج سید جواد حیدری(ره)، ۹ تیر ۱۳۹۴
• انصاری، نرگس، محمد حیدری، آموزه های تربیتی امام صادق(ع) در کتاب تحف العقول، ۱۸ تیر۱۳۹۹
• امامی، محمد، روزنامه بشارت یزد، سال چهارم، شماره ۱۲۳، تیر ۱۳۹۵www.besharateyazd.com
• سایت نگاه تازه، حسین انصاریwww.ansari.net
• منبرها، کلاس ها و نشست ها- حسین انصاری – @menbar-ansari
• سایت ششمwww.sheshom.net

 

منبع اصلی مقاله سایت شخصی نگاه تازه

Print Friendly

یک نظر بگذارید