مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

نقد و بررسی روایات ناظر بر خشونت در برپایی حکومت مهدوی

نویسنده: چکیده‌نویس: زهرا انصاری، مهندسی نساجی (گروه پژوهشهای دینی۲، خانه دکتر قاسمی، یزد)
ارسال شده در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۴۰۰

عنوان اصل مقاله: « نقد و بررسی روایات ناظر بر خشونت در برپایی حکومت مهدوی»
فصلنامه مطالعات سیاسی، سال سیزدهم، شماره ۴۹ ، پاییز ۱۳۹۹(تعداد صفحات ۲۴)
نویسندگان: سید علی طاهری، مهدی مهریزی

اشاره

در بررسی روایاتی که مربوط به برپایی حکومت مهدوی است، به روایاتی بر می خوریم که چهره ای خشن و تمایل به خشونت و جنگ‌طلبی و کشتار را در برپایی دولت مهدی(عج) به نمایش می گذارد که موجب ایجاد سؤال و شبهه در ذهن خوانندۀ آن خواهد شد. اگرچه در خصوص مهدویت به صورت عام، کتاب های بسیاری نوشته شده ولی درخصوص برپایی حکومت حضرت(عج) و این نکته که نقش خشونت در برپایی آن حکومت چه اندازه خواهد بود، پژوهش مستقلی انجام نشده است. هدف این پژوهش آن است که در مسأله سند روایات، به بررسی چگونگی صدور آن روایت از لسان اهل بیت (ع) بپردازد.

مقدمه

حصول اطمینان به صدور روایت از معصوم می تواند از راه های گوناگونی حاصل شود؛ یک راه «وثوق مُخبری» و راه دیگر «وثوق خبری»است. وثوق صدوری یعنی اطمینان از صدور یک خبر و روایت از معصومین(ع) و وثوق سندی به معنای اطمینان از صحت و اعتبار سند است. در اصطلاح حدیث شناسی– به ترتیب- وثوق خبری(وثوق و اطمینان به‌ صدور خبر از معصوم) و وثوق مُخبری(اطمینان از وثاقت افراد موجود در سند) گفته می‌شود.
بنابراین، قوت سند، تنها یکی از راه های اطمینان به صدور روایت به شمار می آید و اگر سند ضعیف باشد می توان به کمک قرینه های دیگر، وثوق لازم برای صدور را بدست آورد و آن روایت را حجت و قابل عمل دانست.
بزرگانی از صاحبنظران در علم اصول مانند: وحید بهبهانی، محقق حلی، شیخ انصاری، سید کاظم یزدی، محقق عراقی، شیخ نائینی، محقق اصفهانی، علامه طباطبایی، آیات عظام اراکی، مکارم شیرازی، سبحانی و شیرازی قائل به حجیت خبر موثوق الصدور هستند.
از بررسی دیدگاه فقهای شیعه می توان به این نتیجه رسید که بیشتر آن ها «خبر دارای وثاقت صدوری» را قابل عمل و استناد می دانند و کسانی که «خبر ثقه» را حجت می دانند، در اقلیت اند.
نکته دیگری که مورد توجه است موضوع جعل حدیث و دست بردن بدخواهان در روایات است. حدیث سازان با انگیزه های متفاوت و برای دستیابی به منافع فردی یا گروهی به جعل حدیث می پرداختند. روایات مهدوی نیز از دست برد جاعلان در امان نبوده و نیاز به پالایش علمی دارند.

اصول و مبانی سیرۀ امام عصر(عج)

لازم است پیش از ورود به تحلیل محتوایی و پاسخ به شبهات، به مبانی و اصول بحث توجه شود. این اصول، که از آیات روشن و سیرۀ قطعی پیامبر(ص) برگرفته شده است، مبانی رفتاری امام عصر (عج) را ترسیم می نماید، به طوری که اقدامات آن حضرت در چارچوب این اصول تفسیر می یابد و رفتاری خارج از این اصول نخواهند داشت.
اصل یکم: اسلام دین رحمت و رأفت
اصل دوم: اسلام دین رعایت احترام و کرامت انسان
اصل سوم: اسلام دین تقدم رویکرد فرهنگی بر رویکرد قهری
اصل چهارم: اسلام ممنوع کننده رفتارهای ناهمگون با روش پیامبر (ص)
اصل پنجم: اسلام ممنوع کننده اصلاح گری مفسده دار
اصل ششم: اسلام دین برخورد شدید با فتنه و مظاهر آن

شبهه ها و پاسخ آنها

لازم به ذکر است که این شبهه ها از سوی منتقدین غیر شیعه مطرح شده و با هدف اشکال و ایراد در گفتمان مهدویت صورت می گیرد. اشکالات کلی که به شیوه شبهه کنندگان در طرح شبهات وجود دارد به شرح زیر است:
الف) استناد به روایات نامعتبر ب) تعمیم دیدگاه یک یا چند عالم شیعی به همه عالمان شیعه ج) برخورد گزینشی با روایات.

شبهه یکم: مخالفت روش امام عصر(ع) با سیره رحمانی پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع)
اصل شبهه: « بلکه او از سنت مصطفی (ص) خارج می شود و این چیزی است که شیعیان بدان تصریح می کنند؛ زیرا – به گمان آن ها- از باقر سؤال شد:آیا قائم به سیره محمد خواهد بود؟ او پاسخ داد: هرگز! همانا رسول خدا همراه با بخشش با امت خود رفتار می کرد و دل های مردم را جذب می نمود، ولی قائم ما مأمور شده که با کشتار رفتار کند و از کسی طلب توبه نکند. وای به حال کسانی که با او به مخالفت برخیزد!»
پس گمان شیعه این است که قائم به سیره ای متفاوت با سیرت پیامبر(ص) مأمور شده، در حالی به عقیده مسلمانان هر چه مخالف سیره پیامبر (ص) باشد، از اسلام نیست. آیا قائم به دینی غیر از اسلام برانگیخته شده است؟ چگونه او به روشی متفاوت از رسول خداست؟ آیا او پیامبری است که بر او وحی تازه ای نازل شده؟ با این که بعد از خاتم الانبیا، پیامبری نیست و بعد از ایشان وحی نیز قطع شد. هر کس جز این ادعا کند دروغ پرداز و دجال است.
این روایات مکنونات قلبی سازندگان آن و کینه های آنان به امت اسلام را نمایان می کند و نشان می دهد که آنان روز نزدیکی را آرزو می کنند که در آن روز به خواب هایشان جامه عمل بپوشانند.
الف)شبهه مخالفت با سیره پیامبر(ص)
روایتی که این شبهه به آن مستند است، فقط یک بار و آن هم در یک منبع آمده و در هیچ منبع دیگری ذکر نشده است. فقط مرحوم نعمانی آن را در کتاب خویش آورده.
بررسی سندی:
در سند این روایت فردی به نام محمد بن حسان الرازی وجود دارد. نجاشی حدیثش را گاهی شناخته شده و گاهی ناشناخته و بینا بین می داند. شیخ طوسی درباره او ساکت است. علامه حلی نیز از قول ابن غضائری می نویسد: محمد بن حسان رازی ضعیف است. بنابراین این روایت از نظر علم رجال ضعیف و بی اعتبار است.
بررسی محتوایی:
این روایت از نظر محتوا هم دارای اشکال بوده و با اصل های یکم تا پنجم از اصول شش گانه ای که مطرح شد در تعارض است و اطمینان به صدورش حاصل نمی شود.
در مقابل روایات بسیاری در منابع متعدد شیعه داریم که بر یکی بودن سیره امام زمان(عج) با پیامبر (ص) صراحتا اشاره دارد. این روایات با آیات قرآن نیز هماهنگ است. وقتی قرآن رسول خدا (ص) را اسوه ای نیکو می داند، اولین کسانی که باید از ایشان پیروی کنند، امامان معصوم(ع) هستند. پس سیره امام (عج) دقیقا مطابق با سیره جدش(ص) خواهد بود.
قرآن کریم ضمن بیان ابزار های فرهنگی پیامبران برای تکامل انسان ها، به ضمانت اجرایی این ابزار هم اشاره می فرماید. اما در هر جامعه ای افرادی طغیان گر هستند که در راه اجرای قسط و عدل مانع ایجاد می کنند. در آیه ۲۵ سوره حدید به آهن در معنای سلاح اشاره شده که ضمانت اجرایی برای گسترش عدالت در جامعه است. امام (عج) نیز پیش از برخورد قهری با معاندان به کرات آن ها را به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) دعوت می نماید. در روایات به ارشاد نمودن یهودیان، مسیحیان، صائبیان و… اشاره شده است. ایشان حتی به گروهی از اصحاب خویش که برای مقابله با سفیانی اعزام می شوند، می فرمایند:« او را به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) دعوت نمایید.»
اما هرگاه که عده ای با لجاجت و عناد پیام امام (عج) را نپذیرند و در مقابل دعوت ایشان به خیر خواهی بایستند، نوبت به بهره گیری از رویکرد نظامی و قهری می رسد. همان گونه که پیامبر(ص) پیش از آغاز جنگ احد، شمشیری به دست گرفت و فرمود:« کیست که این شمشیر را بدست بگیرد و حق آن را ادا کند؟»
ب)شبهه مخالفت با سیره امیر المؤمنین (ع)
اصل شبهه: « حسن بن هارون نمدفروش گوید: نزد امام صادق (ع) نشسته بودم که معلّى بن خنیس از آن حضرت پرسید: آیا وقتى امام قائم قیام نمود بر خلاف روش على (ع) رفتار خواهد کرد؟ فرمود: آرى بدان جهت که على با منّت نهادن وخودداری (از کشتار مردم و مخالفین) رفتار می نمود زیرا می دانست پس از او پیروانش به زودى مغلوب دشمنان خواهندشد و قطعاً قائم چون قیام کند در میان ایشان با شمشیر و اسیر ساختن رفتار خواهد کرد بدان جهت که می داند پیروانش پس از او هرگ مغلوب دشمنان نخواهند شد.»
بررسی سندی:
در سند این روایت دو نفر به نام های «علی ابن حسن» و «الحسن بن هارون» وجود دارند که در کتب رجالی مانند رجال شیخ طوسی، رجال نجاشی و … نامی از آن ها برده نشده و مهمل شناخته می شوند. در نتیجه روایت از نظر سندی ضعیف و فاقد اعتبار است.
بررسی محتوایی:
این گروه از روایات در تعارض با روایات معتبری است که بر مطابقت کامل سیره امام عصر(عج) بر سیره امیر المؤمنین(ع) دلالت دارد.
امام صادق (ع) می فرماید:« زمانی که قائم ما اهل بیت (ع) قیام کند، همان جامه علی (ع) را پوشیده و به روش علی (ع) رفتار می کند.»
در مورد امام عصر (عج) آمده است که ایشان فراریان، مجروحان و اسرای اهل بغی (شورش مسلحانه علیه امام معصوم یا حاکم اسلامی، خروج بر امام معصوم) را در هر دو صورت می کشد اما امیرالمؤمنین (ع) فقط فراریان، مجروحان و اسیران را در صورتی که قابلیت سازماندهی مجدد داشتند، به هلاکت می رساند و در غیر این صورت نمی کشت. امام هادی (ع) روش امیر المؤمنین (ع) را این گونه بیان می دارند:« علی (ع) اهل صفین را در هجوم و گریز، هر دو، می کشت و زخمی هایشان را هم اجازه کشتن می داد؛ و روز جمل به دنبال فراری نمی رفت و زخمی را نمی کشت…. برای این بود که پیشوای اهل جمل کشته شده بود و پشتیبانی نداشتند تا به سوی او برگردند؛ و مردم به خانه خود برگشتند و دست از جنگ کشیده… ولی اهل صفین به یک ستاد آماده و پیشوایی بر می گشتند که اسلحه هایی هم چون زره، نیزه و شمشیر برایشان فراهم می کرد… و آن ها را به جنگ و کشتار بر می گردانید…»
روایت مورد نظر این شبهه را ایجاد کرده که خروج کنندگان بر امام معصوم (ع) چه دارای گروهی پشتیبان باشند یا نباشند با شمشیر امام عصر (ع) به هلاکت می رسند!
پاسخ این است که حکم اولی در مورد «باغیان» کشتن است. امیر المؤمنین (ع) به خاطر شرایط خاص دوران خود و مصلحت شیعیان از اجرای این حکم صرف نظر نمود و حکم ثانوی را در مورد «باغیان» فاقد پشتیبان اجرا کرد. اما در زمان امام عصر (عج) شرایط برای اجرای احکام اولیه اسلام از جمله قتل «اهل بغی» چه دارای سازمان دهنده باشند چه نباشند، فراهم خواهد بود.
بنابراین در این روایات، تفاوت در شرایط است نه بین سیره مهدوی با سیره علوی، و سیره امام عصر (عج) در تمام ابعاد همان سیره امیر المؤمنین(ع) خواهد بود و اختلاف در یک مورد خاص بنابر شرایط زمانی و مصلحت شیعیان، نمی تواند به عنوان اختلاف در سیره نام برده شود.
شبهه دوم: اشتیاق شدید (امام) مهدی(ع) به کشتار، خونریزی و سر بریدن!
الف)شبهه کشتن تمام بشریت برای اجرای عدالت!
اصل شبهه:« از ابوالجارود نقل شده که امام محمد باقر (ع) فرمود: قائم سیصد و نه سال حکومت می کند به همان مدت که اصحاب کهف در غار خود ماندند. او زمین را پر از عدل و داد می کند همچنان که پر از ظلم و ستم شده باشد. خداوند شرق و غرب زمین را برای او می گشاید و چندان از مردم به قتل می رساند که به جز دین محمد (ص) باقی نماند و او به روش سلیمان بن داود عمل می نماید.»
بررسی سندی:
در سند این روایت «علی بن عبدالله» و «ابوالجارود» وجود دارند که نفر اول مهمل شناخته شده است. در مورد نفر دوم نجاشی می گوید: او اهل کوفه بوده و نابینا متولد شده است. پس از قیام زید (رض) تغییر عقیده داد و زیدی شد. از اصحاب امام باقر (ع) بوده و از امام صادق (ع) روایت دارد. شیخ طوسی هم مذهب او را زیدی و فرقه جارودیه را منتسب به او دانسته است. علامه حلی می گوید:«کشی گفته است: ابوالجارود را سرحوب می گفتند. سرحوب نام شیطانی ست که در دریا زندگی می کند و در ذم ابوالجارود شبهه ای وجود ندارد.»
با توجه به نظراتی که درباره ابوالجارود وجود دارد، ضعیف شناخته شده و بنابراین روایت معتبر نمی باشد.
بررسی محتوایی:
محتوای این روایت دارای اشکالاتی می باشد: اول اینکه بر اساس آیات قرآن، تا روز قیامت برخی از ادیان از بین نخواهند رفت.
دوم اینکه، شیوه رسول گرامی اسلام(ص) این نبود که با قتل و کشتار همه را به دین اسلام دعوت کند، و سیره امام زمان (عج) هم مطابق یا سیره جد بزرگوارشان(ص) خواهد بود.

ب)شبهه کشتار عرب
اصل شبهه:« منتظر شیعیان به آنچه گذشت اکتفا نمی کند بلکه نژاد عرب را قتل عام کرده، ریشه آن ها را منقرض می نماید و از همین رو، احادیث آن ها به عرب وعده می دهد که وقتی امام غایبشان بازگشت، جنگ بزرگی علیه اعراب به راه خواهد انداخت و بر مرد و زن، و بزرگ و کوچک، رحم نخواهد کرد و کسی از آن ها باقی نخواهد گذاشت!
روشن است که اختصاص این کشتار ها به عرب نشان دهنده شدت تعصب های نژادی از سوی جعل کنندگان این احادیث است و این روایات از میزان دشمنی مؤسسان رفض (شیعه) با نژاد عرب، پرده بر می دارد و نشان می دهدکه آن ها مشتاق اند با قتل اعراب، تشفی خاطر یابند و به واقع این دشمنی ها نه به دلیل نژادشان، بلکه به دلیل دینی است که به آن اعتقاد دارند»
آقای قفاری در بیان این شبهه به دو روایت استناد کرده است: ۱- حارث بن مغیره و ذریح محاربی گویند امام صادق (ع) فرمود:« میان ما و عرب جز کشتن چیزی نمانده است- و با دست به گلوی خود اشاره فرمود.»
۲-موسی ابّار از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:« از عرب بپرهیز! پس همانا خبر بدی برای آن ها (در پیش) است؛ البته که هیچ یک از آن ها، قائم را در قیامش همراهی نمی کند.»

بررسی سندی:

بررسی سندی روایت اول: افراد در سلسله سند این روایت، همه ثقه هستند. بنابراین روایت از لحاظ سند معتبر به شمار می آید.
بررسی سندی روایت دوم: در سند این روایت، (اسباط بن سالم) و (موسی الابار) حضور دارند که از نظر رجالی مهمل هستند و در کتب رجالی مشهور، از آنان نام برده نشده است. بنابر این روایت ضعیف بوده و نمی توان به آن اعتماد کرد.
بررسی محتوایی:
در روایت اول نامی از امام زمان (عج) برده نشده است و دلیلی بر ارتباط دادن آن با حضرت نیست. در ضمن آقای قفاری در بیان شبهه کوشیده اند اختلاف عرب و عجم را پر رنگ کرده و دلیل بیان این روایات را اختلافات قومی و نیز اختلافات مذهبی یعنی اختلاف بین شیعه و سنی قلمداد سازند. بخاری، محدث بزرگ اهل سنت، در روایتی از پیامبر(ص) چنین آورده است:« هلاکت عرب از نشانه های نزدیکی قیامت است.»
در این روایات از چگونگی هلاکت عرب یا فردی که عرب را به هلاکت می رساند، صحبتی نشده ولی با نگاه قفاری آیا باید گفت که عرب های اهل سنت هم به خاطر دشمنی با اعراب این روایت را ساخته ؟
روایات متعددی همراهی اعراب با امام زمان (عج) را مطرح کرده اند و قفاری این روایات را ندید گرفته و حداقل به یکی از آن ها نیز اشاره نکرده است.
به طور کلی قوم عرب مانند سایر قوم ها دو دسته اند: گروهی پیرو باطل و اهل ستم و تجاوزند. گروه دوم، مردم عادی جامعه اند که تحت ظلم دسته اول قرار گرفته و در انتظار منجی اند. در همه جوامع ظالمان، گروه اندکی از مردم اند که با بی رحمی و ظلم حاکمیت خویش را حفظ می کنند. در مقابل، اکثر مردم که ستم دیدگان جامعه بوده و مشتاق عدالت اند، از ظهور امام(عج) استقبال کرده و تحت فرمان منجی خویش قرار می گیرند.این امر در مورد عرب نیز صدق می کند و بیش تر آن ها به حمایت از امام (عج) اقدام می کنند. امام عصر (عج) می آید تا مظلومان را بر زمین حاکم گرداند و عدالت را برپا دارد.
اما گروهی از اعراب که مورد خشم امام (عج) قرار گرفته و هلاک می شوند، سرکشان و معاندان عرب اند. امام صادق (ع) می فرماید:« وای بر سرکشان عرب از امری که نزدیک شده است.»
این گونه روایات که ویژگی خاصی را برای برخی اعراب ذکر کرده اند، تفسیر روایاتی هستند که واژه عرب را بدون قید آورده اند. اگر روایت اخیر را در کنار روایت آقای قفاری بگذاریم قید روایت ایشان «طغیانگری» خواهد بود و معنای روایت این گونه می شود:« از عرب های طغیانگر بپرهیز! برای آن ها خبری ناگوار است، حتی یک نفر از آن ها با قائم خروج نخواهد کرد.»
ج) شبهه کشتن افراد به جرم پدرانشان!
اصل شبهه:« … بلکه او بی گناهان را نیز می کشد! روایاتشان می گوید: چون قائم خروج کرد، فرزندان قاتلان حسین را به خاطر پدرانشان می کشد…»
روایت ذیل روایتی است که آقای قفاری به آن استناد کرده:« عبدالسلام بن صالح هروی گوید از امام رضا (ع) پرسیدم درباره حدیثی که امام صادق (ع) می فرماید: هنگامی که قائم قیام نماید نسل قاتلان امام حسین (ع) را به خاطر کاری که پدرانشان مرتکب شده اند می کشد. امام رضا (ع) فرمود: واقعیت همین طور است. عرض کردم: پس معنای سخن خداوند قوی و برتر که می فرماید: هیچ گناه کاری بار گناه دیگری را به دوش نخواهد کشید، چیست؟ فرمود: خداوند در تمام سخنانش راست گفته است، ولی فرزندان و نسل های بعدی قاتلان امام حسین (ع) به کار پدران شان راضی بوده و به آن افتخار می کنند و کسی که به چیزی راضی باشد مانند کسی است که آن چیز را به بجا آورده است… و حقیقت آن است که وقتی قائم (ع) قیام می کند، آن ها را به دلیل رضایت داشتن به عمل پدرانشان به قتل می رساند.»
بررسی سندی:
راویان موجود در سند این روایت ثقه اند. بنابراین روایت دارای اعتبار است.
بررسی محتوایی:
قفاری در بیان این شبهه باز هم منصفانه رفتار نکرده است. پاسخ شبهه در متن روایت موجود است. این اقدام حضرت از باب قصاص نیست تا اشکال بگیرند که قصاص باید منحصرا متوجه قاتل باشد، بلکه این اقدام امام(عج) می تواند از باب عذاب الهی باشد. فرزندان قاتلان امام حسین (ع) –اگر توبه نکنند- به دلیل راضی بودن و افتخار کردن به کشته شدن امام حسین (ع) مستحق عذاب الهی اند.
امیر المؤمنین(ع) می فرماید:« ای مردم! رضایت و نارضایتی (بر عملی) موجب وحدت پاداش و کیفر مردم می شود. ناقه ی ثمود را یک نفر بیش تر پی نکرد، اما عذاب و کیفر آن همه قوم را در برگرفت، زیرا همه به عمل او راضی بودند، از این رو خداوند فرمود: آن ها (همگی) ناقه را هلاک کردند، و سپس از کرده ی خود پشیمان شدند.»
بنابراین کسانی که به انجام کار باطلی رضایت داشته باشند رواست که مجازاتی همانند مجازات مباشران آن عمل در انتظارشان باشد.

Print Friendly

یک نظر بگذارید