مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

عوامل اصلی در شکل گیری فرقه ها و جریانات فرهنگی در سده های اول و دوم اسلامی

نویسنده: نجما کارگر (پژوهشگر مجموعه)
ارسال شده در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۹۲

عوامل اصلی در شکل گیری فرقه ها و جریانات فرهنگی

در سده های اول و دوم اسلامی

نجما کارگر

مقدمه

برای هر دانش پژوهی که در پی آگاهی از فرهنگ­­ و معارف اسلامی و تحولات فکری مسلمانان است، مطالعه وتحقیق در تاریخ و اندیشه های فرقه های اسلامی امری ضروری است. در واقع، آشنایی با فرهنگ اسلامی و تحولات فکری آن بدون شناخت کشمکش های فکری مذاهب و فرقه ها مقدور نیست؛ گو اینکه اندک بودن منابع اولیه و بی طرف در این علم و گسست زمانی نگارش آنها از تاریخ ظهور فرقه ها، آگاهی روشن از این موضوع را بسیار مشکل ساخته است. با این همه، برای دستیابی به این مهم چاره ای جز مراجعه به همان منابع اندک  و به جا مانده نیست.[۱]

زمینه ها و عوامل پیدایش فرقه ها

ظهور، گسترش و تمایز اندیشه های هر یک از فرقه های اسلامی علاوه بر اسباب ویژه، معلول عوامل مشترکی است که در یک فرایند تدیجی و متأثر از یکدیگر به وقوع پیوسته اند. شناخت اجمالی اندیشه های هر یک از فرقه های اسلامی را هر چند می توان با شناخت دقیق عوامل تاریخی وفکری خاص آن فرقه به دست آورد؛ اما آگاهی و شناخت دقیق آنگاه میسر است که زمینه ها و عوامل مشترکی که در پیدایش تمامی فرقه ها سهیم است، مورد بررسی قرار گیرند.[۲]

از این رو لازم است پیش از بررسی فرقه ها و انشعاب های شیعی و غیر شیعی به شناخت عوامل کلی و مهم فرقه گرایی به اختصار بپردازیم. در این جا تلاش شده تا از میان عوامل مشترکی که باعث پیدایش فرقه ها و گروههای خاص شده، به عوامل مهم و برجسته ای اشاره شود که ظهور، رشد و بالندگی هیچ فرقه ای از آنها بی نصیب نبوده و نیست. این عوامل به ترتیب اهمیت عبارتند از:

الف- اختلاف افکار و سلیقه های مسلمانان

ب- اهداف سیاسی و تحولات اجتماعی

ج- اختلاف پذیری متون کتاب و سنت و برداشت های متفاوت از این دو

د- تبادل و تعاطی فرهنگی مسلمانان با دیگر نحله های فکری[۳]

ذ- نفوذ فرهنگی سیاسی صاحبان قدرت

ر- نهضت ترجمه

الف- اختلاف افکار و سلیقه های مسلمانان

تفاوت های روحی انسان و نقش برجستۀ آن در اختلاف دیدگاه ها و برداشت های متفاوت از متون و ظواهر دین بر هیچ فردی پوشیده نیست. از این رو عده ای گفته اند: تاریخ فلسفه و تفکر در واقع تاریخ نزاع مزاج های مختلف بشری است. این موضوع، مورد تصریح آیات قرآن نیز قرار گرفته است. در قرآن آمده است: «و قد خلقکم اطوارا…»[۴] بلکه به وجود تفاوت درجات پیامبران و حتی اختلاف سلیقۀ آنان نیز اشاره شده است. از همه روشن تر آیاتی از قرآن که می فرماید: « و لو شاء لجعلکم امه واحده…» [۵]اگر خدا می خواست همه شما را یک امت واحد قرار می داد.[۶]

از مجموع این آیات به دست می آید که گوناگونی انسان ها یک قانون و سنت الهی است. اگر خدا می خواست همۀ انسان ها را به گونۀ ملائکه خلق می کرد که هیچ طبیعت انسانی نداشته و معصوم از از گناه و لغزش باشند.

ب- اهداف و تحولات سیاسی، اجتماعی

بی شک پیوند سیاست و سیاست مداران با دین و مذهب، همواره به صورت دوسویه جریان داشته است. این پیوستگی را می توان هم در ظهور، رشد و گسترش جریانات، اندیشه های کلامی، سیاسی و فقهی هم نشان داد؛ و هم در ضعف و احیانا سقوط آنها. تا جایی که برخی از پژوهشگران، مسائل سیاسی را مهم ترین عامل شکل گیری فرقه ها وجریانات اسلامی درسده های  نخست دانسته و عوامل دیگر را تحت الشعاع و فرعی قلمداد می کنند. [۷]

صدر اسلام را می توان آکنده از حوادث مهم سیاسی و تأثیر گذار در قرون بعدی دانست. از جمله این حوادث: اختلاف در جانشینی پیامبر، اختلاف در شورای شش نفره منتخب خلیفه دوم، شورش علیه عثمان و قتل او، جنگ های عصر امام علی (ع) و سر کشی ناکثین، قاسطین و مارقین، و بعد از آن مطلق العنان شدن حزب اموی به سر کردگی معاویه، و در نهایت شهادت غم بار امام حسین (ع) و یارانش. رخ دادهای مذکور را می توان زمینه ساز اصلی و پشتوانه تاریخی شکل گیری فرقه های اسلامی و اندیشه های کلامی و حتی برخی تفاوت دیدگاه ها در تعالیم فقهی دانست. صاحبان این دیدگاه نقش جریانات سیاسی را در شکل گیری اختلاف های کلامی این گونه بیان می کنند که شورش علیه عثمان و ماجرای قتل او موجب مجادلۀ گروه ها و افراد در بارۀ حکم این قتل و ظهور نخستین فرقه های دینی شد که برای خودشان دیدگاه خاصی داشتند. به دنبال حوادث عصر امام علی (ع) دامنۀ این پدیده گسترش یافت و شکل گیری رسمی خوارج را در پی داشت. تفکر شیعی نیز در پی این دیدگاه شکل گرفت و به دنبال آن هر دو گروه به تکفیر یکدیگر پرداختند. افراط در این پدیده به تولد حزب های میانه و سومی یعنی مرجئه – که مبحث اصلی آن مجبور بودن انسان بود- انجامید. در پی مباحثی که موضوع اصلی شکل گیری مرجئه بود، مباحث دیگری جوشید و فرقه قدریه – که مبحث اصلی آن اختیار و آزادی انسان بود – شکل گرفت. معاویه و بنی امیه با اهداف سیاسی به ترویج جبریه و سرکوب قدریه پرداختند. و از طرف دیگر مخالفان آنان نیز بر اختیار انسانی پافشاری می کردند. بر اساس چنین دیدگاهی باید مجادله های فکری وظهور فرقه ها و جریانات اسلامی سده اول را از پیامدهاو تحولات اجتماعی و در گیریهای سیاسی که فاقد رنگ و بوی مذهبی بود، دانست. [۸]

به هر حال علاوه بر گروههای سیاسی نخست،قدریه، جهمیه، مرجئه و جبریه که ظاهری کلامی به خود گرفته بودند، از جمله گروههایی بودند که دلایل سیاسی آنها بر دیگر عوامل غلبه داشت. از این رو ظهور و گسترش هیچ گروه و یا فرقه ای را نمی توان خارج از اقبال و ادبار حاکمان سیاسی و بی ارتباط با تحولات سیاسی دانست.[۹]

ج- اختلاف پذیری قرآن و تفاوت برداشت از متون کتاب و سنت

یکی دیگر از عوامل اصلی رشد مباحث و مجادلات کلامی، اختلاف برداشت صاحبان اندیشه مختلف از قرآن و سنت بوده است که این یک امرطبیعی است. البته نمی توان این دو منبع را عامل اصلی پیدایش وظهور فرقه های کلامی و اندیشه های اسلامی دانست. اما می توان مدعی شد که هیچ یک از این فرقه ها بعد از ظهور خود نمی توانستند بدون تمسک به قرآن و احادیث هر چند ناصحیح به حیات فکری و اجتماعی خویش ادامه دهند. شیخ الاسلام[۱۰] زنجانی می گوید: «امام احمد بن مختار رازی کتابی با عنوان حجج القرآن تألیف کرده و در مقدمه آن گفته است: هیچ دسته و گروهی نیست که عالمان انها مذهب و عقیدۀ خود را به کتاب الهی مستند نکرده باشند و خود را بر حق و دیگران را در گمرهی ندانند».[۱۱]

اساساً هیچ یک از مفسّران بزرگ و معروف قرآن با همه اختلافات و تفاوتهایی که در فهم و برداشت داشتند مدعی نبودند که تفسیرشان تفسیر به رأی و در جهت تحمیل نظریه های خود بر قرآن است. از این رو عده ای گمان کرده اند که تعدد معانی و تأویل پذیری قرآن از ویژگی ذاتی نص قرآنی است. شهید مطهری می گوید: «برداشت از قرآن هر اندازه بدون غرض باشد باز نمی توان آن را یکسان فهمید و عرضه کرد چرا که از خصایص قرآن این است که گاهی تعبیرات خودش را به گونه ای می آورد که می توان از آنها چند گونه معنا فهمید». [۱۲]

د- تبادل و تعاطی فرهنگی با فرهنگ های گوناگون

با توسعه فتوحات و اسلام آوردن بسیاری از صاحبان دیگر ادیان و نیز آمد وشد مسلمانان با غیر مسلمانان، تأثیر پذیری فرهنگی ودینی و اجتماعی امری طبیعی است. از این رو بسیاری از پژوهشگران تعاطی و تبادل فرهنگی مسلمانان با صاحبان دیگر اندیشه ها را از عوامل مهم شمرده و در بیان تأثیر گذاری صاحبان دیگر ادیان و مکاتیب نظیر: یهود، نصارا، مجوس، صائبی، برهمایی، و… سخن به میان آورده اند.

گزارشی فهرست وار از تأثیر تبادل و تعاطی فرهنگی که مورد توجه و اهتمام بیشتر پژوشگران واقع شده ارائه می کنیم:

–         ظهور پدیده اسرائیلیات و تعالیم اهل کتاب به ویژه یهود، در فرهنگ اسلامی و تأثیر آن در رواج فرهنگ جعل و تحریف و و قصه های خرافی در حدیث و تفسیر و تاریخ.

–         تأثیر پذیری مسلمانان از تعالیم اهل کتاب، به ویژه یهود، در طرح دیدگاه تشبیه و تجسیم.

–         پیدایش و رواج بی مورد برخی از موضوعات کم ربط و یا بی ربط به آموزه های قرآن و سنت در مباحث و مجادلات کلامی.

–         تاثیر پذیری مسلمانان از فلسفه های شرقی و فرهنگ های دیگر در طرح برخی از اندیشه های انحرافی و غلو آمیز.[۱۳]

ذ- نفوذ فرهنگی، سیاسی صاحبان قدرت

با زمین گیر شدن طرح آسمانی پیامبر، جریان خلافت به جای امامت نشست و قدرت را تصاحب کرد. و با تزویر و خشونت، راه بردی ترین شیوه برای خانه نشین کردن امامت، این امکان را برای جریان خلافت به وجود آورد، تا به حیات سیاسی خود تا نیمه های اول قرن هفتم هجری ادامه دهد.

معاویه[۱۴] هیچ گونه ایمان و اعتقادی به قرآن و اسلام نداشت؛ ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه» از پیامبر نقل می کند:« معاویه مسلمان نیست و کفر خود را پنهان کرده است».[۱۵] اما مردم مسلمان بودند و تنها منبع معرفتی آنها قرآن و روایات و احادیث به جای مانده از پیامبر بود. بنابراین باید روایات از جانب پیامبر دستکاری شده و یا با محتوی و مضمونی که جریان خلافت و معاویه می پسندید جعل می گردید. «از این روی بود که خلافت دمشق به دنبال راه چاره ای بود برای حذف کامل امامت، و ایجاد خلافت به جای امامت»[۱۶].

در پی این چاره جویی، معاویه شروع کرد به قتل عام وسیع طرفداران علی (ع)، تحریم رجوع به آرا و اقوال علی (ع)، و هم چنین ارتباط گسترده ای را با جهان مسیحیت آغاز نموده و شروع به وارد کردن عوامل نفوذی مسیحیت در دربار دمشق ، و برقراری ارتباط با دربار روم شرقی – بزرگترین دشمنان اسلام و قرآن – وبه حمایت گسترده ای از علمای کلام یهودی و مسیحی،  پرداخت. معاویه که یک سیاست فرهنگی ضد بنی هاشم به راه انداخته بود، به منظور انصراف افکار و اذهان مردم، از توجه به مسائل سیاسی و تحقیق در بارۀ حاکمیت حق، دمشق را در برابر مدینه و کوفه به مرکز فرهنگی تبدیل نمود، تا مردم از گرد خاندان علی (ع) پراکنده شوند و دست کم دمشق در برابر مدینه و کوفه متاع دانش را در اختیار داشته باشد.[۱۷]

شاید اولین نتایج کارهای معاویه ورود علوم بیگانه به حوزۀ اندیشه مسلمانان و خروج آنان از فطرت نخستین و ایمان سادۀ خویش بود. و در برخی موارد به ایجاد کفر و بی دینی نیز در مسلمانان می انجامید.[۱۸]

«این علوم وارداتی که از ترجمه ها به دست آمده بود، در همۀ نواحی فکر اسلامی حتی در مسائل دینی تأثیر عمیقی داشت، چرا که مسلمانان در برخورد با فرهنگ بیگانه سعی می کردند ایمانیات خود را با محک عقل[۱۹] بسنجند و این باعث بروز فرقه های متعدد سیاسی در مکاتب مختلف فلسفی شد».[۲۰] بنابر گفتۀ یکی از نویسندگان «از اینجا فرقه هایی  مختلف پیدا شدند؛ فرقی که به علل سیاسی پدید آمدند، ولی بعد ها برای اثبات دلائل خویش و ابطال دلائل خصم مجبور شدند با مکاتب فلسفی و استدلالهای منطقی آشنا شوند».[۲۱]

سرزمین شام یکی از مراکز قدریه در عصر بنی امیه بود.در این که خاستگاه آرا و نظریه های قدریه چیست و کجاست؟ میان پژوهشگران اختلاف نظر هست.« محققان غربی و برخی عربهای معاصر هم عقیدۀ آنان، این نظر را ترجیح می دهند که قدریه آرای خود را مستقیما از اندنیشه ها نصرانی و فلسفۀ یونانی گرفته اند. به گفتۀ عده ای از محققان، قدریه آرای لاهوتی و فلسفی خود را از کتابهای یوحنا دمشقی و مشهورترین آنها کتاب «ینبوع الحکمه» گرفته اند. یوحنا از نوادگان سرگیوس رومی است. سرگیوس مسئول امور مالی در روزگار فتح اسلامی بود و نزد مورخان عرب به «سرجون بن منصور رومی» معروف است»[۲۲].

ساده اندیشی است که گمان کنیم پیدایش فرقه های کلامی و نحله های گوناگون فلسفی، معلول طبیعی تبادل و تعاطی فرهنگی مسلمین، با همسایگان مسیحی خویش است. بنابراین تعبیر «نفوذ فرهنگی یهود و مسیحیت دمشق» که در نوشته های استاد «علامه حکیمی» یافت می شود یک گمان و تخمین بی دلیل نیست. وقتی گارد محافظین خلیفه مسیحی هستند، وقتی وزیر دارائی و خرینه داری خلیفه مسلمین یک مسیحی است،[۲۳] وقتی آخرین پدر از آباء یونانی کلیسا، مشاور مخصوص خلیفه مسلمین است[۲۴]، وقتی یوحنای دمشقی خود در مقدمه کتابش «ینبوع الحکمه» می نویسد: «من در نگارش این کتاب از دشمنانمان نیز مدد جسته ام».[۲۵]خیلی مشکل نخواهد بود از واژه «نفوذ» به جای «تأثیر» استفاده کنیم.

ر- نهضت ترجمه

باری، پنج جریان، که هر کدام به گونه ای، دشمن اسلام و پیشرفت اسلام و قرآن بودند، این پیشرفت را باعث اضمحلال خود می دیدند، و از نشر حقایق راستین قرآن، به وسیلۀ ائمه طاهرین (ع)، به سختی نگران بودند، و همواره برای اینکه در برابر قرآن سدی ایجاد کنند کوشش می کردند، نقشه می کشیدند، و به صورت جدی دست بکار شدند. پنج جریان یاد شده از این قرار بودند:

۱-    یهود

۲-    مسیحیت

۳-    زندیقان و ستاره پرستان حرانی

۴-    نفوذیان برمکی

۵-    خلفای عباسی

این گروه های مختلف، و متحد شده برای مبازره با اسلام، با هزینه گزاری های گزاف خلفای عباسی، و طرح ریزی دشمنان سر سخت اسلام، یعنی نفوذیان برمکی حرکت ترجمه را برای عرضۀ متاع فکری، در برابر حکمت قرانی و علوم اوصیایی بوجود آوردند، و فضای علم صحیح را با نشر مخدوشات ادوار جاهلیت و اوهام و الحاد یونانی و … آلوده ساختند.

در کتاب تحقیقی «عصرالمأمون» آمده است که برمکیان نیز چند بیت الحکمه برپا کردند، و هزینه های گزاف پرداختند. برمکیان، آتش پرستان مشرک و ملحدی بودند که به قصد مبارزه با اسلام به بغداد آمدند، و به دربار هارون نزدیک شدند، و برای اینکه در میان توده های مسلمان غوغا برپا نشود، که نفوذیانی نامسلمان آمده اند، و کارهای خلافت اسلامی را سامان می دهند، نوشته اند به دست هارون مسلمان شدند!! و نزد هارون، برای کشتن امام موسی بن جعفر (ع) سعایت و کوشش می کردند.

و هارون از کسانی بود که «بیت الحکمه» ساخت، و چه هزینه هایی سنگین برای ترجمۀ فلسفۀ یونانی مصرف کرد تا برای مسلمانان علمیت بیاورد؟!

 دربارۀ جنایات هارون باید کتاب ها نوشت. او در حق پیامبر اکرم(ص) و ذریه پیامبر جنایاتی بی شمار کرد، و خدا می داند چقدر از اولاد پیامبر را کشت. و همه می دانند با حجت خدا، حضرت موسی بن جعفر(ع) چه کرد، آن امام را در سیاهچال های مخوف بغداد زندانی کرد و در نهایت هم به شهادت رساند.

اکنون- با نظر تحلیلی- بنگرید، آیا هارون الرشید – سفاک بی بدیل تاریخ -، که ذریه پیامبر(ص) را آن گونه از دم تیغ می گذرانید، و نیمه شب ها در زندان ها سر می برید، و با امام هفتم آن گونه برخورد می کرد، این هارون… که آن همه هزینه گذاری و کوشش برای ترجمۀ فلسفۀ یونانی کرد، زنادقه و یهودیان و مسیحیان رادر این باره به کار گرفت، و حقوق های گزاف داد… آیا منظورش خدمت به اسلام بود، و آوردن علم و دانش را به میان مسلمین را می خواست؟ او نمی دانست چه می کرد؟ برمکیان که چند بیت الحمه برای ترجمه فلسفه بنا کردند هدفشان آوردن علم به میان مسلمین بود؟ اگر هارون می خواست به علم و دانش خدمت کند، اگر هارون می خواست به مسلمین علمیت بدهد، چرا تندیس عرش فراز حکمت وحیانی را آن گونه به مجالس مناظرات دشمنان اسلام کشید تا ضعیف کند، و سپس آن امام را به شهادت رساندو

قرآن کریم که نازل شد، و آیات آن گسترش یافت، و حقایق آن همه جا پرتو افکند، مسیحیت فعال در آن روزگار موجودیت خو را در خطر زوال دید، و کلیسا دریافت که با اعتقاد به تثلیث و فقدان حکمت ربانی، نمی تواند در برابر حکمت قرآنی و گلبانگ توحید محمدی تاب بیاورد؟

از این رو در برابر حکمت قرآنی، خود را باختند و با همکاری خلفای عباسی در صدد برآمدند که، در برابر قرآن کریم و نشر حکمت قرآنی چاره ای بیندیشند و رقیبی به میدان آورند!!

این موضوعات حقایق مسلم تاریخ است که نباید بدون تحلیل بماند. چرا فلسفۀ یونانی ترجمه شد، و به میان مسلمانان پهن گشت، آنهم به دست مترجمان یهودی، مسیحی، زنادقه و…با هزینه گذاری های بسیار کلان بوسیلۀ خلفای عباسی از اموال ایتام مسلمین؟!

باری، باید «تاریخ تحلیلی» نوشته شود و تدریس گردد. باید بخش های مختلف تاریخ مورد بررسی مجدد قرار گیرد تا معلوم شود چرا فلسفۀ یونان ترجمه شد؟ و چگونه مسلمانان را به وسیلۀ ترجمه کتاب های گوناگون از روی آوردن کامل به قرآن و تعالیم اوصیایی باز داشتند؟ و اینهمه فرقه و مذهب و مسلک در میان آنان پدید آوردند، و تشکل امت واحدۀ قرآنی را ناممکن ساختند؟ چرا؟ آیا قرآن کریم – معاذ الله – دعوت به تفرقه کرده بود، یا افکار و فلسفه های غیر قرآنی وضد قرآنی تفرقه آفرید؟ چگونه کسانی با ادعای فهم و دانش و عقل و فلسفه… به این مسائل بنیادی فکر نمی کنند؟ چگونه؟[۲۶]


[۱] آقا نوری، علی، گرایش های و مذاهب اسلامی در سه قرن نخست هجری، ص ۱۱٫

[۲] آقا نوری، علی، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، ص ۱۷٫

[۳] همان،ص۲۵٫

[۴] آیه ۷۱ سوره نوح.

[۵] آیه ۵ سوره مائده.

[۶] آقا نوری علی، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، ص ۲۶٫

[۷] همان، ص ۳۰٫

[۸] آقا نوری علی، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، ص ۳۲٫

[۹] همان، ص ۳۴٫

[۱۰] عنوان بعضی از مشایخ صوفیه و علمای اسلام در قرن ۴م و بعد از آن.

[۱۱] آقا نوری، علی، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، ص۳۵،- زنجانی صر۱۹۸-۱۹۹٫

[۱۲] همان،ص ۳۷،_ مرتضی مطهری آشنایی با قرآن،ج۴،ص۱۳۴٫

[۱۳] برگرفته از همان،ص۱۷-۴۵٫

[۱۴] ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از پیامبر نقل می کند: « اگر معاویه را بر منبر یافتید گردنش را بزنید».

[۱۵] لابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۳-۴، ص ۳۱٫

[۱۶] حکیمی محمد رضا، مکتب تفکیک، ص ۸۹ .

[۱۷] برگرفته از: همان، ص۸۹ .

[۱۸] الفاخوری حنا، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ص ۳۴۲و۳۴۳ .

[۱۹] در این جا عقل، همان عقل فلسفی و یونانی بود، نه عقلی که قرآن اعمال آن را توصیه می کرد.

[۲۰] عبدلی مهرجردی حمید رضا، تفسیر فلسفی قرآن،ص۵۳٫

[۲۱] الفاخوری حنا،البحر خلیل، ترجمه: آیتی عبدالمحمد،ص ۳۴۲٫

[۲۲]عطوان حسین، ترجمه:  شیخی حمید رضا، فرقه های اسلامی در سرزمین شام در عصر اموی، ص ۲۹٫

[۲۳] برگرفته از: همان، ص ۲۹٫

[۲۴] برگرفته از: همان، ص۲۹-۳۰٫

[۲۵] لین تونی، ترجمه :آسریان روبرت،تاریخ تفکر مسیحی، ص ۱۲۴٫

[۲۶] حکیمی محمد رضا، ایمان فیلسوفان، ص ۴۷-۶۳٫

منابع:

  • آقا نوری علی، گرایش ها و مذاهب اسلامی در سه قرن نخست هجری،انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، قم ۱۳۸۲٫
  • آقا نوری علی، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، قم ۱۳۸۵٫
  • الفاخوری حنا- البحر خلیل، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، با همکاری مؤسسه انتشارات فرانکلین، چاپ اول.
  • عبدلی مهرجردی حمید رضا، تفسیر فلسفی قرآن، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، قم ۱۳۸۹٫
  • حکیمی، محمد رضا، مکتب تفکیک، انتشارات دلیل ما، چاپ هشتم، قم ۱۳۸۲٫
  • حکیمی، محمد رضا، ایمان فیلسوفان، انتشارات دلیل ما، مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) میبد، چاپ اول، قم۱۳۹۲٫
  • عطوان حسین، ترجمه: شیخی حمید رضا، فرقه های اسلامی در عصر اموی،انتشارات مشهد آستان قدس رضوی،چاپ اول ۱۳۷۱٫
  • لین تونی، ترجمه: آسریان روبرت، تاریخ تفکر مسیحی، تهران، نشر فرزان روز، چاپ اول ۱۳۸۰٫
  • ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ج ۳-۴، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، تهران، انتشارات اسماعیلیان.
Print Friendly

۸ نظر برای این مطلب

  1. ممنون. خوب بود و استفاده بردم.
    با تشکر از نویسنده محترم.

  2. موضوع براى من هم خیلى جالب بود, دست مریزاد.

  3. مقاله خوبى بود, ممنون

  4. مطلب مفیدى بود که اکنون نیز مسأله مهمى است.
    خسته نباشید!

  5. حتما مطالعه , بررسى منابع و وقت زیادى صرف نوشتن چنین مقاله اى شده است.
    موفق و مأجور باشید.

  6. با سلام
    هنوز نیز این عوامل که ذکر شد, کمابیش در جوامع اسلامى وجود دارند.
    چه خوبست متولیان امر و علماى دین و دلسوزان به هوش باشند و حداقل اینکه خود به آن دامن نزنند!
    با تشکر و عرض خسته نباشید خدمت نویسنده محترم.

  7. ممنون مقاله خوبى بود.

  8. سلام
    با اینکه سایت به روز نیست و سرعت خوبى ندارد اما مقالات خوبى ارایه می کنید.
    ممنون از همه عوامل.

یک نظر بگذارید