مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

عشق عرفانی در ستایش علی اکبر(ع) در اشعار عمان سامانی

نویسنده: مهشید موسوی ندوشن (گروه پژوهشهای دینی۲)
ارسال شده در تاریخ ۷ فروردین ۱۴۰۰

چکیده:

میرزا نورﷲ بن میرزا عبدﷲ بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی ملقب به «تاج الشعراء» و متخلص به «عمان» از شعرای پرآوازۀ آیینی در نیمۀ دوم سدۀ ۱۳ و اوایل سدۀ ۱۴ هجری است که به سال ۱۲۵۸ ه‍.ق در سامان به دنیا آمد و به سال ۱۳۲۲ ه. ق در سن ۶۴ سالگی در زادگاهش درگذشت. مثنوی «گنجینه الاسرار» یکی از ارزنده ترین آثار وی می باشد که تصویری عرفانی همراه با بیانی عاشقانه از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) را به نظم درآورده است. نگاه عارفانه شاعر به عاشورا، پرده ای از محبت امام حسین (ع) را با پروردگار به زیباترین شکل ممکن با زبان شعر به تصویر می کشد که فاجعه کربلا را با وصف یک حقیقت تلخ، روز وصال عاشق به معشوق می داند. در این مقاله سعی شده است تا با روش توصیفی _تحلیلی بخشی از وداع جناب علی اکبر با سیدالشهدا (ع) را مورد بررسی قرار داده و به عنصر عشق عرفانی به عنوان محور اصلی ابیات در این وداع پرداخته شود.

کلیدواژه: امام حسین(ع)، عرفان، عشق، علی اکبر(ع)

مقدمه:

از آثار عمان سامانی می‌توان به گنجینه الاسرار، مخزن الدرّر، معراج نامه و دیوان اشعار وی اشاره کرد. در این میان، مثنوی «گنجینهالاسرار» یکی از جالب‌ترین آثار عمان سامانی دربارۀ عرفان عاشورا است. او این مثنوی را بروزن و شیوه “زبده الاسرار”صفی علیشاه ساخته است. (آصفی:۷) در این مثنوی نسبتاً کوتاه، نکته‌های ظریفی از عشق عرفانی با بیانی هنرمندانه و گرم طرح شده‌است. عمان را باید شاعری پیشگام نامید که اشعار کربلایی را در قالب حماسی آمیخته به عشق و روشنگری ارائه نمود. عمان سامانی در اواخر عمر به زادگاهش سامان مراجعت کرد و آثار ارزنده‌ای از جمله، گنجینه الاسرار را از خود به یادگار گذاشت و درگذشت. جنازه عمان در مسجد جامع سامان به امانت به خاک سپرده شد و بر اساس وصیت او بعدها به نجف اشرف منتقل و در وادی‌السلام مدفون گشت.
درباره حادثه بزرگ عاشورا، از جهات مختلف سخن گفته شده، اما بسیاری از اسرار بنیادی این قیام و شهادت، همچنان ظرفیت تأمل و دقت دارد. از ابعاد متنوع و مهم این حادثه، یکی بعد عرفانی آن است. ادب عارفانه گاه با قلمرو ذوق و روح سر و کار دارد و گاه با دنیای عقل و اندیشه، آن چه با عقل و اندیشه سر و کار دارد گاه آمیزه عقل و ذوق است که نمونه عالی آن در منظومه پرشور عمان سامانی می باشد. عمان سامانی از بزرگترین شاعران مذهبی دوره مشروطه است که به قیام عاشورا از دید عرفانی نگریسته است. نگاه شاعر با عاشورا یک نگاه عرفانی حماسی است که حتی غلظت عرفانی آن بیشتر است. عمان سامانی به خاطر شیوه بیانی بیدلانه ای که دارد مقوله های دور از دسترس عرفانی را به عینیت جامعه منتقل می کند و مفاهیم مجرد ذهنی را با ابزارهای عاشقانه به صورت کاملاً ملموس و محسوس به تصویر می کشد. شاعر با نقل عرفانی تمام وقایع کربلا، رموز عرفانی را برای مخاطب آشکار می سازد. وی وقایع عاشورا را پله های نردبان کمال می داند که امام حسین(ع) و یاران باوفایش برای رسیدن به مقام قرب الهی، آن ها را یکی یکی طی کردند. شهادت امام حسین(ع) و یارانش را فانی شدن در وجود حق تعالی می داند و فنا را عین بقا و جاودانگی می داند که طی آن عاشقان راستین به جمال واقعی معشوق ازلی خود رسیده اند. عمان سامانی، اشعار عاشورایی را در قالب حماسه آمیخته به عشق و روشنگری ارائه نموده است. او عاشورا را روز وصال عاشق و معشوق و طنازی عاشق در برابر معشوق می داند.(کریمی، پیرمحمودی،۱۳۹۴)

محور بحث:

یکی از اشعار عمان مربوط به اذن میدان گرفتن علی اکبر از امام حسین(ع) و وداع ایشان با پدراست که با ابیاتی زیبا و شکوهی عاشقانه از محبت بین پدر و پسر سخن گفته و همچنین اوج مقام رضا و مقام صبر را در سیدالشهدا(ع) به تصویر کشیده است و این پرده از عشقبازی را زیباترین پردۀ عشقبازی سیدالشهدا با خدواند دانسته است. در ذیل به توضیحات مختصری در مورد علی اکبر پرداخته و سپس ابیاتی از این واقعه ی جانسوز همراه با عشق را بیان می کنیم.

علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (۳۳ق.-۶۱ق.) مشهور به علی‌اکبر فرزند امام حسین(ع) و لیلی بنت ابی مره و از شهدای بنی‌هاشم در روز عاشورا بود.
او در اواخر دههخلافت عثمان (خلافت: ۲۳ یا ۲۴-۳۵ق) هجری به دنیا آمد.(زرکلی،۱۹۸۸م، ص۲۷۷) تاریخ دقیق تولد علی اکبر مشخص نیست؛ اما در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ۱۱ شعبان به عنوان روز ولادتش، روز جوان نامگذاری شده است برخی محققان سن او را به هنگام شهادت در سال ۶۱ق، ۲۸ سال دانسته‌اند. (غروی، وبگاه شفقنا) بر اساس گفته مذکور، سال تولد او ۳۳ قمری خواهد بود.کنیه‌اش ابوالحسن است. (ابوالفرج اصفهانی،۱۴۰۸ق: ۸۶) همچنین او را اکبر نام نهاده‌اند؛ زیرا از برادرش امام سجاد(ع)، امام چهارم شیعیان متمایز شود؛ (زرکلی، ۱۹۸۸م،ج۴: ۲۷۷) اما شیخ مفید لقبش را اصغر گفته و اکبر را لقب امام سجاد(ع) دانسته است. (شیخ مفید،۱۴۱۲ق،ج۲: ۲۷۷) برخی از نسب‌شناسان و تاریخ‌دانان، علی‌اکبر را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانسته‌اند.(ابن سعد،ج۵: ۲۱۱؛ طبری،۱۴۰۸ق،ج۵: ۴۴۶؛شوشتری،۱۴۱۵ق،ج۷: ۴۱۹)
کلینی حدیثی از امام رضا(ع) نقل کرده که حکایت از ازدواج علی اکبر و داشتن فرزندی به نام حسن دارد.(کلینی،۱۳۶۷ق،ج۵: ۳۶۱)در مقابل چنان‌که گروهی از نسب‌شناسان گفته‌اند از وی فرزندی نمانده (یعقوبی،ج۲: ۲۴۴) و نسل امام حسین(ع) تنها از طریق امام سجاد(ع) ادامه پیدا کرده است.(ابن سعد،ج۵: ۲۱۱) در یکی از زیارت‌نامه‌ها، چنین به علی اکبر سلام داده شده است: «صَلّى الله عَلَیْکَ وَعَلى عِتْرتِکَ وَأهْلِ بَیْتِکَ وَآبائِکَ وَأبْنائِکَ؛ سلام خدا بر تو و بر عترت و اهل بیت تو و پدران و فرزندانت» (ابن قولویه: ۲۵۳) که نشان از ازدواج و فرزند داشتن اوست.
علی اکبر در ۱۰ محرم(روز عاشورا) به سال ۶۱ قمری در واقعه عاشورا به شهادت رسید و بدنش در پایین پای پدرش به خاک سپرده شد. (شیخ مفید،۱۴۱۳ق،ج۲: ۱۱۴) قبر او داخل ضریح امام حسین واقع شده و شش گوشه بودن ضریح را به همین دلیل دانسته‌اند؛(محدثی۱۴۱۷ق: ۳۵۲) اما سر او را به همراه سرهای شهدای کربلا به کوفه و شام بردند.(رنجبر:۸۸) درباره اینکه سر علی اکبر به بدنش ملحق شده یا در قبرستان باب الصغیر دفن است، اختلاف‌نظر وجود دارد، (همان: ۸۹) سید محسن امین گفته است که در سال ۱۳۲۱ق در قبرستان باب الصغیر بارگاهی را دیده که بر ورودی آن بر سنگی نوشته شده که اینجا مدفن سرهای عباس بن علی، علی اکبر و حبیب بن مظاهر است.(همان:۸۹،به نفل از امین، اعیان الشیعه،ج۱: ۶۳۷) به گفته وی پس از بازسازی نام برخی دیگر از شهدای کربلا به آن افزوده شده اس.(رنجبر:۸۹) این مکان امروزه به نام مقام رؤوس الشهداء(مدفن سرهای شهدای کربلا) شناخته می‌شود.(حسینی جلالی،۱۴۱۵ق: ۲۲۶)
علی اکبر در واقعه کربلا همراه پدرش بود. به گفته عقبه بن سمعان، امام حسین(ع)، در نزدیکی منزلگاه ثعلبیه(ابن اعثم،۱۴۱۱ق،ج۵: ۷۰_۷۱) یا قصر بنی مقاتل (شیخ مفید،۱۴۱۳ق،ج۲: ۸۲) بر زین اسب خوابش برد. پس از آنکه بیدار شد، آیه استرجاع را بر زبان جاری کرد و بر اساس خوابی که دیده بود از کشته شدن خود و همراهانش خبر داد و با واکنش علی اکبر مواجه شد که «فَإِنَّنَا إِذاً لَا نُبَالِی أَنْ نَمُوتَ مُحِقِّین؛ هنگامی که بر حق هستیم از مرگ هراسی نداریم» (همان: ۸۲)
نسب مادر علی اکبر به بنی امیه می‌رسید.(ابوالفرج اصفهانی،۱۴۰۸ق: ۸۶) ازاین‌رو، در روز عاشورا به علی اکبر پیشنهاد شد که به یزید بن معاویه بپیوندد؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد و گفت:« اِنَّ قَرابَهَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعی» ترجمه: رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیک‌تر است. (ابن مخنف،۱۴۲۷ق: ۲۷۶) بنا به گفته منابع تاریخی، عمر بن سعد با دیدن وی در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد. علی اکبر این پیشنهاد را رد کرد و گفت:
اَنا عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ بْنِ عَلی/ نَحْنُ وَ بَیْتِ اللهِ اَولی بِالنَّبِی
تاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِی/ اَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشی
ترجمه: من علی فرزند حسین بن علی هستم، به خانه خدا (کعبه) قسم، ما به پیامبر(ص) سزاوارتریم؛ سوگند به خداوند این زنازاده نمی‌تواند بر ما حکم راند، من شمشیر می‌زنم و از پدرم حمایت می‌کنم؛ آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(شیخ مفید،۱۴۱۳ق،ج۲: ۱۰۶)

ماجرای شهادت علی اکبر(ع)

یاران امام حسین (ع)، یکى‌یکى پیش مى‌آمدند و مى‌جنگیدند و کُشته مى‌شدند تا آن که جز خانواده‌اش ، کسى با حسین(ع) نماند. در این هنگام على اکبر(ع) قدم به میدان نهاد.(همان: ۱۰۶) علی‌اکبر، روز عاشورا اولین نفر از بنی‌هاشم بود که به شهادت رسید.(ابوالفرج اصفهانی،۱۴۰۸ق: ۸۷) او پس از اندکی جنگ با سپاهیان ابن سعد نزد پدرش بازگشت و گفت سنگینی اسلحه مرا آزار می‌دهد و تشنگی مرا از پای درآورد.(سید بن طاووس،۱۳۴۸ش: ۱۱۳) امام حسین فرمود: «به زودی جدت را ملاقات می‌کنی و آن حضرت شما را سیراب خواهد کرد که بعد از آن هرگز تشنگی نباشد.»(خوارزمی،۱۴۱۸ق،ج۲: ۳۵) علی‌اکبر به میدان بازگشت، و مُرّهُ بن مُنقذ شمشیری بر فرق او زد. سپس دیگران بر او حمله‌ور شدند.(ابوالفرج اصفهانی،۱۴۰۸ق:۱۱۵) علی اکبر در لحظات آخر گفت:‌ «ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد و می‌گوید: به سوی ما شتاب کن» (سید بن طاووس،۱۳۴۸ش: ۱۱۳)

واکنش امام حسین(ع)

امام حسین(ع) پس از شهادت علی اکبر بر بالین پیکر او آمد.(همان: ۱۱۴) و گروهی که او را کشته بودند را نفرین کرد: :« قَتَلَ اللّهُ قَوْماً قَتَلوک (شیخ مفید،۱۴۱۳ق،ج۲: ۱۰۶) و فرمود:« عَلَی الدُّنیا بَعْدَک الْعَفا؛ پس از تو‌ ای پسرم! افّ بر این دنیا باد»(همان: ۱۰۶) به گفته برخی منابع، امام حسین(ع) مشتی از خون علی را برگرفت و به طرف آسمان پاشید. قطره‌ای از آن روی زمین نریخت.(ابن جوزی،۱۴۱۲ق،ج۵: ۳۴۰) سپس از جوانان اهل بیت خواست که جنازه علی اکبر را به کنار خیمه‌ها منتقل کنند.(طبری،۱۴۰۸ق،ج۳: ۳۳۶)
در زیارت ناحیه مقدسه، مره بن منقذ عبدی به عنوان قاتل حضرت علی اکبر و دیگر کسانی که در قتل او نقش داشتند، لعن شده‌اند.(سید بن طاووس،۱۴۱۶ق، ج۳: ۷۴)

ویژگی های علی اکبر(ع)

امام حسین(ع)، علی اکبر را شبیه‌ترین مردم به رسول خدا(ص) از نظر قیافه ظاهری، اخلاق و سخن گفتن معرفی کرده (سید بن طاووس،۱۳۴۸ش: ۱۱۳) و از او نقل شده هنگامی که ما مشتاق دیدن پیامبر(ص) می‌شدیم، به چهره علی اکبر نگاه می‌کردیم. (همان:۱۱۳) همچنین گفته شده معاویه بن ابی‌سفیان، علی اکبر را شایسته‌ترین فرد برای حکومت می‌دانست؛ چرا که جدش، رسول خدا است و شجاعت بنی‌هاشم، سخاوت بنی‌امیه و زیبایی ثقیف را هم دارد. (ابوالفرج اصفهانی،۱۴۰۸ق: ۸۶)
در زیارت عاشورا پس از سلام بر امام حسین و قبل از سلام به اصحاب آن حضرت، سلام جداگانه‌ای نیز به علی اکبر داده شده است. (ابن قولویه، ۱۳۵۶ق، ص۱۸۷)
با توجه به آنچه که ذکر شد، نقش علی اکبر و جایگاه وی در بین اهل بیت و یاران امام حسین (ع) از اهمیت به سزایی برخوردار بوده است و بی دلیل نیست که عمان سامانی هم یکی از زیباترین صحنه های عشقبازی در عاشورا و کربلا را به وداع سیدالشهدا (ع) با علی اکبر اختصاص داده است. ابیات زیر نمونه ای از اشعار عمان در هنگام اذن خواستن علی اکبر برای رفتن به میدان جنگ است:
بازم اندر هر قدم، در ذکر شاه / از تعلق گردی آید سد راه
پیش مطلب، سد بابی می‌شود / چهر مقصد را، حجابی می‌شود
ساقی ای منظور جان افروز من / ای تو آن پیر تعلق سوز من
در ده آن صهبای جان پرورد را / خوش به آبی بر نشان، این گرد را
تا که ذکر شاه جانبازان کنم / روی دل، با خانه پردازان کنم
آن به رتبت، موجد لوح و قلم / و آن به جانبازی، ز جانبازان علم
بر هدف، تیر مراد خود نشاند / گرد هستی را، به کلی برفشاند
کرد ایثار آنچه گرد، آورده بود / سوخت هرچ آن آرزو را پرده بود
از تعلق، پرده‌یی دیگر نماند / سد راهی؛ جز علی اکبر نماند
اجتهادی داشت از اندازه بیش / کان یکی را نیز بردارد ز پیش
تا که اکبر با رخ افروخته / خرمن آزادگان را، سوخته
ماه رویش، کرده از غیرت، عرق / همچو شبنم، صبحدم بر گل ورق
بر رخ افشان کرده زلف پر گره / لاله را پوشیده از سنبل، زره
نرگسش سرمست در غارتگری / سوده مشک تر، به گلبرگ تری
آمد و افتاد از ره، باشتاب / همچو طفل اشک، بر دامان باب
کای پدر جان! همرهان بستند بار / مانده بار افتاده اندر رهگذار
هر یک از احباب سرخوش در قصور / وز طرب پیچان، سر زلفین حور
گام‌زن، در سایه‌ۀ طوبی همه / جام‌زن، با یار کروبی همه
قاسم و عبداللّه و عباس و عون / آستین افشان ز رفعت؛ بر دو کَون
از سپهرم، غایت دلتنگی‌ است / کاسب اکبر را چه وقت لنگی‌ست
دیر شد هنگام رفتن ای پدر / رخصتی گر هست باری زودتر
(گنجینه الاسرار،۱۳۸۹: ۳۱۴)
عمان سامانی در اشعار خود با شرح و بسط گفت وگویی که بین امام حسین(ع) وحضرت علی اکبر هنگام عزیمت علی اکبر به میدان جهاد صورت می گیرد، جملات بسیار زیبایی از این دو ولیّ خداوند نقل می کند که حاکی از عظمت وجودی ایشان است. در این گفت وگو امام حسین(ع)، علی اکبر(ع) را تجلّی حق دانسته، از این رو ایشان را شایستۀ قربانی شدن به درگاه حق می داند. (کریمی؛ پیرمحمودی،۱۳۹۴)

در جواب از تنگ شکر قند ریخت / شکر از لب های شکر خند ریخت
گفت: کای فرزند مقبل آمدی / آفت جان، رهزن دل آمدی
کرده‌یی از حق؛ تجلی ای پسر / زین تجلی، فتنه‌ها داری به سر
راست بهر فتنه، قامت کرده‌ای / وه کزین قامت، قیامت کرده‌ای
نرگست با لاله در طنازی است / سنبلت با ارغوان در بازی است
از رخت مست غرورم می‌کنی / از مراد خویش دورم می‌کنی
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست / رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست
بیش ازین بابا! دلم را خون مکن / زادۀ لیلی؛ مرا مجنون مکن
پشت پا، بر ساغر حالم مزن / نیش بر دل؛ سنگ بر بالم مزن
خاک غم بر فرق بخت دل مریز / بس نمک بر لخت لخت دل مریز
همچو چشم خود به قلب دل متاز / همچو زلف خود، پریشانم مساز
حایل ره، مانع مقصد مشو / بر سر راه محبت، سد مشو
لن تنالوا البر حتی تنفقوا / بعد از آن؛ مما تحبون گوید او
نیست اندر بزم آن والا نگار / از تو بهتر گوهری، بهر نثار
هرچه غیر از اوست، سد راه من / آن بتست و غیرت من، بت شکن
جان رهین و دل اسیر چهر تست / مانع راه محبت، مهر تست
آن حجاب از پیش چون دورافکنی / من تو هستم در حقیقت، تو منی
چون ترا او خواهد از من رو نما / رو نما شو، جانب او، رو، نما
(گنجینه الاسرار،۱۳۸۹: ۳۱۵،۳۱۶)
از نظر عمان سامانی در کربلا همه اشیاء جان دارند از مشک گرفته تا خنجر و تیغ و شمشیر و سپر. به عنوان مثال وقتی حضرت علی اکبر از پدر اجازه می گیرد تا به میدان برود حضرت سید الشهداء خطاب به علی اکبر چنین می فرمایند: (کریمی؛ پیرمحمودی،۱۳۹۴)
خوش نباشد از تو شمشیر آختن / بلکه خوش باشد سپر انداختن
مژه داری احتیاج تیر نیست / پیش ابروی کجت شمشیر چیست؟
تیر مهری بر دل دشمن بزن / تیر قهری گر بود بر من بزن
(گنجینه الاسرار،۱۳۸۹: ۳۱۷)
اینجا دیگر صحبت از شمشیری نیست که گوشت و استخوان را می برد و خون از آن فوران می کند. این جا صحبت از ابروی کجی است که در دل فرو می رود و جان را می سوزاند تا عشق از آن فوران کند. یا تیری نیست که بدن را تحت تأثیر قرار می دهد. این جاست که روشن می شود عاشورا فقط صحنه کشت و کشتار نیست و حضرت سید الشهداء و یارانش برای جنگ تن به تن نیامده اند . چرا که حضرت خیلی واضح به پسر برومندنشان حضرت علی اکبر می گویند: (کریمی؛ پیرمحمودی،۱۳۹۴)
رو سپر می باش و شمشیری نکن / در نبرد روبهان شیری نکن
بازویت را رنجه گشتن شرط نیست / با قضا هم‌پنجه گشتن شرط نیست
بوسه زن بر خنجر خنجرکشان / تیر کآید گیر و در پهلو نشان
(گنجینه الاسرار،۱۳۸۹: ۳۱۸)
یکی از ویژگی های شاخص شعر سامانی، نوع دیدگاه شاعر در صحنه های کربلاست. عمان نگاهش به حرکت عاشورا، شهادت عرفانی است و اشعارش در پی راز گشایی از رفتارها و حوادث کربلا است و در این نگرش عشق عرفانی محور اصلی است. امام حسین (ع) عشق به علی اکبر دارد و عاشق خداست و در عین حال خودش معشوق اصحاب است و مراتب عشق و ردیف طولی معشوق ها بیشترین نمود در واقعه عاشورا دارد. (انصاری،۱۴۰۰)
به عنوان مثال صحنه به میدان رفتن حضرت علی اکبر را با نگاهی عارفانه بسیار زیبا و دل انگیز بیان می کند حضرت علی اکبر می دانست که بچه ها از او تشنه ترند و در خیمه ها آبی نیست، اگر می خواست آب بنوشد باید به آن طرف که رودخانه فرات است می رفت، نه این طرف که کودکان تشنه از شدت تشنگی بی هوش شده اند. اگر او به طرف پدر برگشت برای طلب آب نبوده است، چرا که سید الشهداء از فرزند برومندش تشنه تر بودند. اینجاست که نگاه عرفانی عمان صحنه را جوری دیگر می بیند. یعنی با دید عرفانی می گوید: (کریمی؛پیرمحمودی،۱۳۹۴)
با همه سعیی که در رفتن نمود / رجعت اکبر زمیدان از چه بود؟
این که می گوید بود از بهر آب / شوق آب آورد او را سوی باب؟
خود همی دید این که طفلان از عطش / هریکی در گوشه ای بنموده غش
تیغ اندر دست و زیر پا رکاب / موج زن شطش به پیش رو ز آب
بایدش رو آوریدن سوی شط / خویش را در شط درافکندن چو بط
گر در این رازی است ای دانای راز / دامن این راز را می‌کن فراز
(گنجینه الاسرار،۱۳۸۹ :۳۲۲)
همت خود بدرقه راهش کنند / خطره ای گر رفت آگاهش کنند…
(همان: ۳۲۳)
امام حسین(ع) پیشوایی وارسته است که از دلدادۀ خود دستگیری می نماید؛ چه رسد به آنجا که حضرت علی اکبر آن قدر از خدا سرشار شده است که عشق پاکش بنای سرکشی دارد و چیزی نمانده که مغز و پوست را بشکافد و حدیث دوست را فاش سازد. این دریای متلاطم اگر طغیان کند خان و مان هستی را زیر و زبر می کند و کائنات را در هم می پیچد. علی اکبر تشنه معرفت از میدان بر می گردد، تا از دریای عشق سیراب گردد. پس حضرت سید الشهداء(ع) دریای متلاطم وجود علی اکبر را در آغوش می گیرد. او را آرام میکند دهانش را بر دهان علی اکبر می گذارد و لب های گوهر پاش او را با نگین انگشتری مهر می کند تا شورش صهبای عشق او را کنترل کند و سِرّ حق از شدت وجد و ابتهاج او فاش نشود (کریمی؛پیرمحمودی، ۱۳۹۴)
کای پدر جان از عطش افسرده ام / می ندانم زنده ام یا مرده ام
این عطش رمز است و عارف واقف است / سرّ حق است این و عشقش کاشف است
دید شاه دین که سلطان هدی است / اکبر خود را که لبریز از خداست
شورش صهبای عشقش در سر است / مستی اش از دیگران افزون تر است
پس سلیمان بر دهانش بوسه داد / اندک اندک خاتمش بر لب نهاد
مُهر، آن لب های گوهر پاش کرد / تا نیارد سر حق را فاش کرد
(گنجینه الاسرار،۱۳۸۹: ۳۲۳،۳۲۴)
بحث تشنگی از دیدگاه عمان فراتر از طلب آب است. این تشنگی برای طلب حقیقت است. به خاطر همین وقتی از تشنگی سخن می گوید چنین می سراید: (کریمی؛پیرمحمودی،۱۳۹۴)
این عطش رمز است و عاشق واقف است / سرّ حق است این و عشقش کاشف است.
(گنجینه الاسرار،۱۳۸۹: ۳۲۴)
یعنی این عطش، اسم رمزی است که تنها عاشقان آن را می دانند و هیچ کس دیگر از این سر الهی خبری ندارد. همان سِرّی که باعث شده است این واقعه بزرگ تا قیامت در ذهن همه زنده بماند. (همان،۱۳۹۴)
تصویری که عمان از عاشقانه های کربلا به نظم کشیده است، به راستی تفسیر جمله «ما رأیت الّا جمیلا…» حضرت زینب سلام الله علیها است و از دیدگاه وی زیبایی چیزی نیست جز صحنه های عشقبازی سیدالشهدا(ع) وجناب علی اکبر(ع) و حتی یارانشان.

نتیجه گیری:

در بررسی واقعه کربلا در می یابیم که عمان نگاهش به حرکت عاشورا، شهادت عرفانی است و اشعارش در پی راز گشایی از رفتارها و حوادث کربلا است و در این نگرش عشق عرفانی محور اصلی است. امام حسین (ع) عشق به علی اکبر دارد و عاشق خداست و در عین حال خودش معشوق اصحاب است و مراتب عشق و ردیف طولی معشوق ها بیشترین نمود در واقعه عاشورا دارد. عمان سامانی عشقبازی سیدالشهدا(ع) با خالق یکتا را به زیباترین شکل ممکن بیان می کند و روز عاشورا و وقایع کربلا از نظر وی تجلی روز وصل یاران و رسیدن به معشوق است و صحنه کربلا تفسیر زیبایی هاست و در بیان وداع جناب علی اکبر؛ با وجود علاقۀ وافر امام حسین (ع) به علی اکبر(ع) و ارتباط روحی و معنوی تنگاتنگی که بین پدر و فرزند است، تصویری عارفانه و عاشقانه از عشق امام حسین (ع) به معبود محبوب خویش و گذشتن از تمام تعلقات برای رسیدن به وصال و قرب الهی ارائه می دهد.

منابع:

• ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق: علی شیری، دارالأضواء، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
• ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: عبدالقادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق.
• ابن سعد، محمد بن منیع البصری، الطبقات الکبری، بیروت، دار الفکر، بی تا.
• ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تصحیح و تعلیق عبدالحسین امینی، نجف، المطبعه المرتضویه، ۱۳۵۶ق.
• ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نشر صدوق، بی‌تا.
• ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الثانیه، ۱۴۰۸ق.
• ابی‌مخنف، لوط بن یحیی، وقعه الطف، تحقیق محمد هادی الیوسفی الغروی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، الطبعه الثانیه، ۱۴۲۷ق.
• انصاری، حسین ، بهار ۱۴۰۰
• آصفی،مهدی.دیوان عمان سامانی.ص۷،انتشارات جمهوری
• حسینی جلالی، محمدحسین، مزارات اهل البیت و تاریخها، مؤسسه اعلمی، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
• خوارزمی، ابی الموید، مقتل الحسین، تحقیق محمد السماوی، قم، انوار الهدی، ۱۴۱۸ق.
• رنجبر، «پژوهشی درباره فرجام و محل دفن سر مطهر امام حسین علیه السلام و سرهای دیگر شهدا»، ص ۸۹ به نقل از : امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۳۷٫
• زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم الاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۸۸م.
• سید ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تحقیق جواد فیومی اصفهانی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۶ق
• سامانی، عمان، ۱۳۸۹ ش،گنجینه الاسرار به انضمام قصائد و معراج نامه، با مقدمه حسین بدرالدین، انتشارات سنایی، چاپ سوم، تهران.
• سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، تهران، جهان، ۱۳۴۸ش.
• شوشتری، محمد تقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
• شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
• طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ‌دار الکتب العلمیه، الثانیه، ۱۴۰۸ق.
• کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷ق.
• کریمی، احمد؛فاطمه پیرمحمودی،تحلیل و بررسی عرفان در اشعار عاشورایی عمان سامانی، مجموعه مقاله های دهمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادب فارسی دانشگاه محقق اردبیلی،۴_۶ شهریور۱۳۹۴
• محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، معروف، ۱۴۱۷ق.
• یعقوبی، احمد بن یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
• یوسفی غروی، محمدهادی، یوسفی غروی، «علی اکبر ۱۸ ساله و مجرد نبوده بلکه در کربلا حدود ۲۸ سال داشته است»، وبگاه شفقنا، تاریخ بازدید ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ش

Print Friendly

یک نظر بگذارید