مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی .این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی با کو شش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، تبلیغاتی ، رفاه،آموزش تیزهوشان ومجمع یاد آوران مهدی (عج) می باشد . ۱- واحد فرهنگی ما بر این باوریم که غائله […]

منشور اقتصاد اسلامی در آموزه های امام علی(ع)

نویسنده: فاطمه حقیر ابراهیم آبادی ( پژوهشگر مجموعه- کارشناسی زبان و ادبیات فارسی)
ارسال شده در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۹۴

امام علی (ع) می فرماید:(اگر حکومت اسلامی راستین بر سر کار
باشد،احکام نورانی اسلام زندگانی همه شما را روشن می کند(و سامان می دهد)،و در
جامعه اسلامی، فقیری و نیازداری نمی ماند، و به احدی ظلم نمی شود،مسلمان یا غیر
مسلمان!!)[۱]

چکیده

نظر امیر المومنین در اقتصاد و امور دیگر جامعه همان مغز و محتوای نظریه اسلام است .در نگاه هوشمندانه آن حضرت، اقتصاد یکی از محورهای مهم مدیریت جامعه،ولایت و حکومت است. نظام اقتصاد اسلامی عبارت است از مجموعه قوانین کلی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حل مشکلات اقتصادی،در راستای تامین عدالت اجتماعی.معیارهای اقتصاد سالم از نگاه حضرت را می توان در چند مورد اساسی ( کار و تولید،اعتدال، مصرف صحیح و….) و در مقابل آسیبهای اقتصادی را در ( انحصار طلبی،ربا خواری، اختلاس و…)خلاصه کرد.و در پایان اقدامات اصلاحی حضرت برای مبارزه با آسیبهای اقتصادی و هدف حکومت های الهی که نابودی مستکبران اقتصادی است، گفته خواهد شد.

مقدمه

نظر و مشی امیرالمؤمنین در اقتصاد و امور دیگر جامعه همان مغز و محتوای نظریه اسلام ،قرآن و سنت نبوی است. اسلام به اقتصاد کلان به معنای جریان مالی و ثروت ها در سطح جامعه به چشم یکی از ارکان سلامت ،بقاء و سعادت مردم در صورت سلامت و یکی از عوامل سقوط جامعه و مردم در صورت ناسالمی اقتصاد می نگرد.

از این رو ، با وجود آنکه تغییرات اقتصاد در واقع تابع فرهنگ و تفکر انسان است و اقتصاد زیر بنای جامعه نیست ولی در عین حال، یکی از عوامل موثر در صلاح و فساد جامعه می باشد و نظارت و مدیریت دقیق آن در حکومت یکی از نکات مهم در هر حکومت است. به همین سبب در نگاه هوشمندانه و الهی امیرالمؤمنین اقتصاد یکی از محورهای مهم مدیریت جامعه ، ولایت و حکومت است و از این رو آن حضرت با حکمت و با ظرافت تمام به آن پرداخته و همیشه به استانداران خود نیز آن را توصیه می کرده است.[۲]

معیارهای اقتصاد سالم از نگاه امیرالمؤمنین(ع)

کار و تولید

اقتصاد،متکی بر تصرف کردن در طبیعت و هر چیزی است که در آن است. و این نتیجه جز با کار به دست نمی آید؛پس کار برای اقتصاد همچون ستون برای خانه است،همانگونه که خانه بدون ستون پدید نمی آید،اقتصاد هم بدون کار معنایی ندارد. و از این لحاظ میان اقتصاد فردی و اجتماعی تفاوتی نیست؛پس بر دمی واجب است که دارای پیشه و کاری باشد،به گونه ای که نیازمندیهای خود و اجتماع را تامین کند و بر ثروت ملت خویش بیفزاید؛و برای همین خداوند نیروی کار کردن را به آدمی داد.[۳]

پس یکی از نکات مهم و قابل توجه در زندگی ائمه اطهار عشق و علاقه وافر آنها به کار و تلاش بوده است.آنان همواره دیگران را نیز به کار کردن و تلاش تشویق
می نمودند.[۴]

تاکید و توجه به تولید اقتصادی نیز از اساسی ترین ویژگیهای شخصیت امیرالمؤمنین است. زندگی شخصی او در دوران حیات پیامبر و پس از آن دائما با تولید درگیر بوده است.ایشان در سالهای اولیه مهاجرت به مدینه با کار کردن در باغات و آب کشیدن از چاه ها برای ساخت خشت، برای خود و پیامبر درآمدی کسب می کرد. او علاوه بر احداث باغات متعدد در اطراف مدینه، در منطقه با خرید زمین، باغات متعددی ایجاد و چاههای پر آبی را حفر کرد.[۵]

امیرالمؤمنین خود نقل می کند: « روزی در مدینه ،سخت گرسنه شدم، برای پیدا کردن کار به محله های بالای مدینه رفتم.در آن جا زنی را دیدم که کلوخ هایی
جمع کرده بود، فکر کردم می خواهد با آن گل درست کند،نزدیک او رفتم و قرار داد کردم که برای هر دلو که از چاه آب بکشم،خرمایی بدهد؛چون شانزده دلو کشیدم دستم تاول زد،پس لب آب رفتم و دستم را شستم.آن گاه،مزدم را از خرما گرفتم و نزد پیامبر آمدم. او را از آنچه گذشت، آگاه کردم.پیامبر خوشحال شد و با من آن خرماها را خورد.»

امیر المؤمنین در احادیث متعدد از سستی و تنبلی نهی کرده و در حدیثی فرمود: «اگر شغل و کار کردن،خستگی و رنج دارد؛بی کاری مدام،مایه فساد و تباهی است.
و نیز می فرماید: کسی که تنبلی کند،حق خدا را ادا نمی کند.»[۶]

امام گرچه به کار سفارش بسیاری دارد ولی از مومن می خواهد که بخشی از ساعات زندگی را به کار اختصاص دهد و از عبادت،استراحت و بهره مندی از لذائذ حلال غفلت نکند. «شب و روز مومن به سه برنامه می گذرد: بخشی به راز و نیاز با خدا،و بخش دیگر به تامین معاش، و سه دیگر به بهره برداری نیکو از لذتهای حلال.»[۷]

اعتدال

اسلام اصل اندازه داری و میانه روی را به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم اقتصادی مطرح میکند.پیامبر اکرم در توصیه به امام علی(ع) می فرماید: «ای علی سه چیز هلاکت آور است و سه چیز نجات بخش …. آن سه چیز نجات بخش این ها است: رعایت عدالت در حال خشنودی و خشم،میانه روی (در مصرف) در حال توانگری و فقر،ترس از خداوند در نهان و آشکار….»

امام علی (ع) :هر کس میانه رو باشد فقیر نخواهد شد.

پس برنامه ریزی حاکم بر زندگی افراد،هرگاه بر شالوده اعتدال و مراعات حدود باشد، و در جهت قوامیت مال قرار داشته باشد باعث رفاه فرد،بی نیازی و امنیت
اقتصادی اجتماع خواهد شد؛ و هرگاه بر خلاف آنچه ذکر شد، باشد،باعث سقوط مالی افراد می شود،چنانکه امیرالمومنین می فرماید : هر کس میانه روی را به خوبی رعایت نکند،اسراف او را تباه سازد.[۸]

اصل اعتدال در معیشت، نه تنها در اقتصاد اسلامی ،بلکه در تربیت اسلامی نیزاصلی بزرگ است، و همتای اصل مهم دیگر،یعنی اصل(اندازه داری و میانه روی در زندگی)است.این دو اصل نگرش اسلام را به مال و جایگاه آن و چگونگی زندگی و معیشت و هدف از تلاشهای مادی را منعکس می سازد. و شاید به کار بستن حدودی که این دو اصل آنها را تایید می کند،اصل مساوات را به بهترین صورت استقرار بخشد. و یکی از چیزهایی که باید درجامعه اسلامی مورد توجه فراوان قرار گیرد،تربیت کردن مردم به صورتی است که در زندگی و معیشت این دو اصل را بخوبی رعایت کنند، و نظارت اجتماعی بر اجرای آنها وجود داشته باشد،که در همه جا به آنها عمل شود،خواه در دستگاههای حاکمیت و زندگی حاکمان و اعضای خانواده شان،در بناها و موسسه های دینی و زندگی متصدیان آنها و در دیگر بخشهای اجتماع.البته در جامعه های دینی مردم از روش زندگی حاکمان و عالمان دینی پیروی خواهند کرد. پس باید این دو گروه اصلاح شوند، و خود و خانواده ها شان ساده زیستی پیشه کنند و برای مصرف و تجمل بهانه تراشی نکنند.[۹]

امام علی (ع)می فرماید : «راستگرایی و چپگرایی گمراهی است. راه درست همان راه میانه است. کتاب خدا که در میان ماست و تعالیم نبوت،به همین راه دلالت می کنند. و طریق عمل به سنت پیامبر(ص) همین است، و عاقبت نیکو در گرو پیمودن همین.»[۱۰]

مصرف صحیح

با تعمیم بحث محدودیت در مصرف ابعاد زندگی فردی و اجتماعی که تمامی ارکان زندگی آدمی را در برمی گیرد،با محدودیت های ویژه ای در احادیث و روایات
مواجه می شویم.محدودیت در مصرف و هزینه گذاری مهم ترین مسئله ای است که در آن اسراف صورت می گیرد.

محدودیت در خوردن و آشامیدن ؛امام علی (ع) می فرماید: «کم خوری عفاف است و پرخوری اسراف)و در جایی دیگر می فرماید: (اگر گرسنگی به آدمی فشار آورد ناتوانی او را از پای در خواهد آورد؛ و اگر در سیر شدن افراط ورزد پرخوری او را رنج خواهد داد.»[۱۱]

محدودیت در فرش و بستر؛امام علی (ع) می فرماید: در وصف پرهیزکاران؛ لباس ایشان مقتصدانه است و….

محدودیت در مسکن؛ امام علی خطاب به علاء بن زیاد حارثی که فراخی خانه اش را دیده بودند، می فرمایند:(این خانه فراخ در دنیا به چه کارت آید که در آخرت نیازت به چنین خانه ای بیشتر شاید! آری و اگر خواهانی بدان آخرت رسیدن هم توانی در آن به  پذیرایی مهمان نشست و با خویشاوندانت خواهی پیوست و حقوقی را که بر گردن داری بیرون توانی ساخت و به مستحقانش رسانی و بدین سان به آخرت نیز توانی پرداخت.[۱۲]

از مهم ترین انگیزه ها برای محدودیت مصرف،انگیزه های اقتصادی است، زیرا محدودیت مصرف از نیرومند ترین عوامل رشد اقتصادی است.هرگاه افراط در مصرف از میان برود بالطبع اموال در جهت اقدام هایی سودمند نظیر تولید درست به کار می افتد و مواد اولیه و طبیعی به گونه ای به مصرف می رسد که مردم همه برای زندگی به آنها نیاز دارند.و در مقابل آزادی در مصرف ما را به نابودی منابع نیرو،غذا و ضروریات دیگر تهدید می کند.لیکن اگر از مصرف مسرفانه جلوگیری به عمل آید آنچه موجود است به همه می رسد،و از منابع،استفاده فراوان و بی رویه نمی شود. و این امر به سود اقشار کم درآمد و مستضعف تمام می شود. بنابراین،ترک مصرف آزاد و طرد آن ،به همانگونه که به نجات انسان می انجامد،سبب می شود که متکاثران،بازارهای مصرفی خود را از دست بدهند. پس لازم است که هر چه بیشتر مبارزه بر ضد آزادی مصرف و مصرفهای اشرافی و مسرفانه،سرلوحه برنامه های اقتصادی و معیشتی و اجتماعی قرار گیرد،تا آن اجتماع به صورتی انسانی ، سالم ، مستقل ،نیرومند،سربلند و در عین حال تحقیر نشده از سوی زندگی و رفتار و مصرف توانگران و جباران مالی،زندگی کند.[۱۳]

عدالت

امام علی (ع) می فرمایند :«آیا پیامبر(ص) میان مسلمانان ، بر اساس مساوات،تقسیم نمی کرد.»[۱۴]

عدالت اقتصادی به منظور از بین بردن فقر مطلق و ایجاد توازن نسبی بین اقشار اجتماعی  برقرار می گردد.در جامعه ای که عدالت اقتصادی برقرار نباشد،رابطه محسوس میان تلاش افراد و میزان درآمد و رفاه وجود نخواهد داشت و گروهی با دسترسی به موقعیتهای مناسب و بهره مندی از امتیازات انحصاری،بخش قابل توجهی از منابع را به خود اختصاص می دهند و بدین طریق،فاصله بین اقشار اجتماعی با شتاب روزافزونی بیشتر خواهد شد،اما وقتی عدالت اقتصادی برقرار  باشد،عامل تعیین کننده درآمد و رفاه،تلاش صادقانه و مجدانه افراد خواهد بود و موقعیت های یکسان در اختیار همه قرار خواهد گرفت تا افراد بر حسب میزان تلاش خود،درآمد داشته باشند؛در نتیجه تفاوت ناشی از این امر،مساله نامقبولی نخواهد بود.[۱۵]

به ذکر نمونه ای از اهمیت حقوق اقتصادی محرومان و مستضعفان جامعه در سخنان امیرالمومنین که مراعات آن در تثبیت عدالت اقتصادی در جامعه اسلامی و حصول به اهداف والای آن بسیار موثر است،بسنده می نماییم: «سپس خدا را!خدا را! در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چاره ای ندارند،از زمین
گیران،نیازمندان،گرفتاران،دردمندان.همانا در این طبقه محروم گروهی خویشتن داری نموده، و گروهی به گدایی دست نیاز بر می دارند،پس برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است،بخشی از بیت المال،و بخشی از غله های زمینهای غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده،زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیکترینشان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئوول رعایت آن می باشی.»[۱۶]

آسیب شناسی نظام اقتصادی از نگاه امیرالمؤمنین

انحصار طلبی

اموال عمومی و امکانات خدادادی برای بهره برداری همگانی است.کسانی که این منابع را به خود اختصاص می دهند و نزدیکان خویش را فقط در آن سهیم می
دانند،انحصار گرایند.امام علی (ع) می فرماید: «هر کس انحصار طلبی کند و بخشی از اموال را به خود اختصاص دهد،هلاک خواهد شد.»

عده ای به حضرت گفتند که ما به اسلام خدمت کرده و در زمان ضعف مسلمین کمکهای مالی کرده ایم،باید در برخورداری از امکانات کنونی،با دیگران متفاوت باشیم. حضرت فرمودند: شما می خواهید من قرآن را نادیده بگیرم، و به شما امتیاز بدهم و اسلام را دفن کنم؟! اگر راست میگویید،باید بدانید که ملاک فضیلت و برتری،تقوی و پارسایی است.[۱۷]

انحصار اموال و منابع طبیعی،از عوامل مهم انحصارهای بزرگ اقتصادی و همچنین تقسیم غیره عادلانه ثروت و شکاف طبقاتی است که عدالت جامعه اقتصادی را به زوال می کشاند.[۱۸]

بنابراین هر چه در جهان از نعمتهای و مواهب وجود دارد،برای آن آفریده شده است که وسیله بهره برداری و سود رسانی باشد،نه اینکه آنها را احتکار کنند،یا
گروهی آنها را در انحصار خود درآورند و همچنین هر چه نعمت در عالم وجود دارد،برای عموم افراد بشر است نه برای عده ای خاص. پس اسلام اموال  را قوام ،قیام و امدادی از طرف خدا برای مردم می داند.چنانکه امام علی (ع) می فرماید: «آن کس که خداوند به او مالی بخشیده است،باید از آن به خویشاوندان خود بدهد… و به فقیر و وامدار ببخشد.»[۱۹]

اختلاس و رشوه خواری

مساله سوء استفاده و برداشت نابجا از بیت المال مسلمین چیزی است که همواره کارگزاران را تهدید می کند. در طول تاریخ،بسیار شاهد خیانت بعضی از مسئولین در اموال عمومی و ثروتهای ملی بوده ایم و تاریخ بارها گواه مجازات خیانتگران بوده است.وقتی عبدالله بن عباس والی بصره،اطلاع یافت که طلحه و زبیر برای مقابله با امام علی راهی بصره شده اند مقدار زیادی از بیت المال را برداشت و به مکه رفت و در آنجا ساکن شد.امام وقتی از این جریان آگاه شد،طی نامه ای او را شدیدا مورد اعتراض قرار داد، ولی در ابتدا سابقه اش را به او گوشزد نمود و فرمودند : «من تو را شریک خود در حفظ و امانتداری بیت المال می دانستم.من تو را از جمله خواص می دانستم.بین خویشان و نزدیکان تو مطمئن ترین افراد نسبت به من بودی.»

و سپس امام در مقابل این عمل سکوت نکردند و خطاب به او گفتند: که خدا را فراموش کرده و اعتقادش به خدا بی پایه بوده و به وعده های الهی باور نداشته است. امام دستور داد که اموال اختلاس شده را برگردانند و اگر او حاضر به بازگرداندن نشد او را با شمشیر خودم به هلاکت می رسانم ، که هر کس با شمشیر من کشته شود جهنمی است.[۲۰]

ربا خواری

مال در نظام ربایی از مسیر قوامی خود خارج می شود و به صورت عاملی در می آید که اجتماع را به تباهی و افراد ربا خوار را به سقوط می کشاند.در پرتو این
نگرش آشکار می شود که مباررزه با تلف ساختن مال ، اصلی اساسی در مکتب اقتصادی اسلام است.[۲۱]

امام علی (ع) در حکمت ۴۴۷ نهج البلاغه می فرماید: «کسی که بدون آموزش فقه اسلامی تجارت کند، به ربا خواری آلوده شود!»

پیامبر خدا فرمود: «ای علی!همانا این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش می شوند،و در دینداری بر خدا منت می گذارند. با این حال انتظار رحمت
او را دارند، و از قدرت و خشم خدا خود را ایمن می پندارند.حرام خدا را با شبهات دروغین،و هوس های غفلت زا،حلال می کنند،شراب را به بهانه اینکه آب انگور است و رشوه را هدیه است و ربا را که نوعی معامله است،حلال می شمارند!»[۲۲]

استثمار و بهره کشی

از دیگر آسیبهای نظام اقتصادی استثمار است؛بدین معنا که نتیجه تلاش زحمتکشان و کارگران در اختیار تن پروران و فرصت طلبان قرار گیرد و نظام های سرمایه
داری با راهکارهایی ویژه از دستمزد کارگران بکاهند.صاحبان صنایع نیز با اتحاد و همبستگی،سطح دستمزدها و نرخ کار را پایین نگاه دارند و با کم بها دادن به کار انجام شده روی کالاها،کارگران را استثمار نمایند.

امام علی (ع) این شیوه را با تحقق عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه کالاها و درآمد میان مردم جامعه ناسازگار می دانند و می فرمایند: «هرگز امکان ندارد عدالت برقرار  گردد،مگر اینکه (نظام استثماری) کم بهادادن به کار و کالای مردمان از بین برود.»[۲۳]

اسراف

تجاوز از حد یا در خصوصیات نفسانی و صفات اخلاقی است،که سبب سلب تعادل انسان در معنویات و شخصیت باطنی او می شود،یا د ر افعال خارجی است،که از مهمترین آنها مسائل متعلق به داشتن و مصرف کردن است.لازم است متوجه این حقیقت باشیم که میانه روی و اسراف از امور واقعی است و آثار محسوس و عینی دارد،میانه روی و اسراف دو طبیعت متضاد با یکدیگر دارند و در همه بعدهای کمی و کیفی زندگی طبیعی و در سطوح مختلف تلاشهای مادی در جریانند، و تنها به خرج و مصرف کردن و کیفیت و کمیت آن دو اختصاص ندارند،بلکه اصل مال و مالکیت را،پیش از آنکه به مرحله مصرف برسد نیز،شامل
می شوند.بنابراین جمع تکاثری مال نیز گونه ای از اسراف است.امام علی (ع) حدیثی در مورد اسراف در اموال عمومی ،در نهج بلاغه بیان می کند : ( قلمهای خود را ریز سر کنید،سطرها را نزدیک به هم بنویسید،هیچ چیز زیادی ننویسید،مقصود را هر چه فشرده تر بنگارید،مبادا زیاده روی(اسراف)کنید؛زیرا اموال مسلمانان(اموال عمومی جامعه)،نمی تواند کمترین زیانی را تحمل کند.[۲۴]

اصلاحات اقتصادی امام علی (ع)

مسئله اقتصاد و عدالت اقتصادی جزو اولین اولویت های مورد نظر علی (ع) در آیین زمامداری می باشد. اصلاحات امام را می توان در سه بعد تقسیم کرد:

۱-فرهنگ سازی عمومی(بعد فرهنگی)

۲- اصلاح ساختارهای حکومت(بعد تربیتی)

۳- اطلاحات اقتصادی(بعد اقتصادی)

بعد فرهنگی

الف)مردم را به زوال و ناپایداری دنیا آگاه می کنند و می فرمایند: «تو خود دیده ای کسانی را که پیش از تو مال اندوخته و نگران کم شدن آن بودند و آرزوی دراز و دور انگاشتن مرگ بر آنها فرود آمد و آنها را از زادگاهشان برکند و از مهد امنیت و آرامش برگرفت و در تابوت آرزوها و بر دوش مردمانی حمل کرد که تحمل آن را نداشتند و به یکدیگر پاس می دادند و از سقوط آن هم بیمناک نبودند،لذا با سر انگشتان آن را بر می گرفتند.»

ب)تشویق امام به بخشش و سخاوت.امام علی(ع) می فرماید: «بخشندگی و کرم آن است که قبل از درخواست نیازمند باشد،اما پس از آن،یا از سر شرمندگی است یا از ترس نکوهش.»

ج)کسب روزی و مقدر بودن آن.امام می فرمایند: «روزی دو گونه است یکی آنکه تو در جستجویش هستی و دیگر آنکه در جستجوی توست،پس اگر تو به سویش نروی به سویت آید.پس در یک روز به اندازه یک سال تلاش مکن و خود را به رنج و زحمت میفکن.کفایت کند تو را هر روز تلاش آن روز،پس اگر آن سال از عمرت باشد قطعا خداوند تعالی از هر روز سهمیه ات را بخشد وگرنه برای چه تلاش کنی و اندازه خوری؟بدانکه هیچ کس روزی تو را نخواهد خورد.»[۲۵]

د)در وصف طمع و نکوهش.طمع عقل آدمی را زایل می کند.امام می فرماید: «بیشترین قتلگاه عقلها در زیر برق طمعها است.»

ه)قناعت .امام قناعت را کلید نیک بختی انسان می داند و می فرمایند: «قناعت ثروتی است پایان ناپذیر.»

و)مال و ثروت.امام به ثروتمندان هشدار می دهد و می فرمایند: «دارایی و ثروت ابزار خواهشهای نفسانی است.» قرآن کریم می فرماید: «الهاکم التکاثر* حتی زرتم المقابر .ثروت زیاد خواستن و داشتن و نازیدن به آن،شما را از هرگونه تعهد پذیری باز داشت.پیوسته در پی خواستن مال بسیار بودید،تا سر از قبر
درآورید.»[۲۶]

ز)نیازمندی و حفظ کرامت انسان.دست نیاز سوی هر کس دراز مدار.امام می فرمایند:  «از دست شدن خواسته ها،آسانتر از خواستن آن از نااهلان است.»

ن)تدبیر در معیشت.امام فرمودند: «آنکه به اندازه خرج کند تهی دست نشود.»

بعد تربیتی

امام با توجه به فساد اداری و عدم ضوابط در ساختار حکومتی،ابتدا به برکناری کارگزاران جور و نصب کارگزاران صالح پرداختند. از معیارهای امام برای انتخاب کارگزاران : رعایت تقوای الهی،از خود گذشتگی ،مطیع پروردگار بودن،چیرگی بر نفس خود،خود را از مردم دانستن،مغرور نشدن،خدا را در نظر داشتن،مستبد نبودن و با عدالت رفتار کردن بوده است.

تجربه نشان داده است پاره ای از توانگران که در مشلاغل دولتی وارد شده اند،دست به اختلاسهای کلان زده اند،یا زمینه را برای اختلاس اموال عمومی، بوسیله دوستانشان فراهم کرده اند؛ و دستگاههای قضایی مرده نیز نتوانستند،با آنان مقابله کنند.[۲۷]

بعد اقتصادی

امیرالمومنین در اجرای عدالت بسیار سخت گیر بودند و در این امر از هیچ اقدامی فروگذار نمی کردند و بر سر آن اهل معاملت با هیچکس نبودند.ایشان بیشترین توجه خود را متوجه حفظ و تقسیم عادلانه بیت المال می کردند و از خیانت کار به هیچ عنوان نمی گذشتند و به سزایش می رساندند. می فرمودند: «بدانید من با دو کس می ستیزم،آنکه چیزی را خواهد که حق آن را ندارد و آنکه حقی را که بر گردن اوست نگذارد.»

نکته دیگری که امام در اصلاحات اقتصادی مورد توجه قرار داد،کنترل و نظارت دقیق بر بازار بود.منقول است که علی (ع) تازیانه خود را بر می گرفت و در میان بازار می شد تا بنمایاند که اگر کسی خلاف عدالت معامله کند با علی و تازیانه او طرف است.ایشان در نامه خود به مالک اشتر می نویسد: «…. با اینهمه بدانکه در بسیاری از ایشان، تنگ چشمی آشکار و بخل زننده و احتکار منافع و نرخ گذاری خودسرانه در فروش وجود دارد که ضرر و زیانی است برای مردم و ننگی است برای جامعه…»[۲۸]

حذف مستکبران اقتصادی

نهضت های انبیاء در طول تاریخ بشری، و در انتقال دوره های پیامبری،انقلابهایی دگرگون ساز بود، و جز از انگیزه های الاهی و فطری بر نمی خواست؛ به همین جهت هدف این نهضتها بر پا داشتن عدل و برانداختن ظلم و ستم بود. از اینرو،از آغاز به تصحیح و تعدیل پیوندهای اقتصادی و معیشتی در میان مردمان، و
جلوگیری از کاهش وزن و پیمانه،کاستن از حقوق خلق و امثال این چیزها توجه جدی می شد؛ و از نخستین و مهمترین مبارزه هایی که می شد،مبارزه با بیدادگری اقتصادی و ظلم معیشتی بود،که توانگران و مستکبران در همه حال نسبت به ناتوانان و مستضعفان روا می داشتند.آری!این انقلابها از آغاز متکی بر قطع رابطه با مستکبران و ایجاد رابطه با فقیران و مستضعفان بوده است ، تا زمینه برای تغییر ارزشهای اجتماعی و روابط حیاتی در همه نواحی فراهم شود.پس مبارزه با طاغوتهای اقتصادی از مهمترین انگیزه های الاهی و پیامبرانه است و از اینرو،انقلابهای دگرگون ساز پیامبران،هماره مانعی بزرگ بر سر راه مستکبرانی که اسباب ادامه ضعف مستضعفان را فراهم می آوردند بوده است.[۲۹]

نتیجه

تمام مطالبی که در بالا ارایه شد به ما گوشزد میکند که اجرای اقتصاد اسلامی در جوامع و بخصوص در جامعه اسلامی وظیفه ای خطیر و سنگین است و برای اینکه بتوان در تمام زوایای جامعه عدالت و بخصوص عدالت اقتصادی را رعایت کرد باید علی وار زندگی کرد و یا حداقل تلاش خود را کرد تا بتوان تعالیم علوی را در جامعه به کار گرفت و فقط در این صورت است که تفاوت طبقاتی در جامعه از بین می رود و منهای فقری در جامعه باقی نمی ماند.

بنابراین اگر به هر دلیل_موجه یا ناموجه_ نتوانستیم، تعالیم حکومتی ،اجتماعی،اقتصادی،عدالتی و معیشتی دین را تحقق بخشیم،نباید تعالیم جاودان و ابدی و
بیمانند دین خدا را _به منظور توجیه خود_تضییع کنیم!… باید با صراحت، و قاطعیت بگوییم،نشد…یا نتوانستیم،یا نخواستیم،یا نگذاشتند،یا… به هر حال، هیچ چیزی بی علت نیست؛علت ذاتی یا عرضی .در احکام اسلام،در صورت شناخت درست آنها،علت ذاتی برای عمل نشدن وجود ندارد. هر چه هست علت های عرضی است،یعنی: هر جا مشکلی هست، در حکام است نه در احکام.

امام علی  (ع): «امروز در شهر کوفه همه در رفاه زندگی می کنند؛پایین ترین افراد،نان گندم می خورند،خانه دارند، و آب آشامیدنی سالم می نوشند.»[۳۰]

——————————————————————————–

[۱] -منهای فقر( برگرفته هایی از مجموعه آثار محمد رضا
حکیمی)،به کوشش مرتضی کیا،تهران،الحیاه،۱۳۹۲،صفحه ۱۲٫

[۲] -فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه،شماره
۱۷ و ۱۸،صفحه ۱۳۸٫

[۳] -ترجمه الحیاه جلد ۵،محمد رضا حکیمی.مترجم احمد
آرام،قم،دلیل ما،۱۳۸۳٫صفحه۴۵۱٫

[۴] -آموزه های اقتصادی از نگاه امام رضا،دکتر مهدی
اسلامی پناه،تهران ،افق اندیشه،۱۳۹۲٫صفحه ۴۱٫

[۵] -فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه،شماره
۱۹ و ۲۰٫صفحه ۱۳۰٫

[۶] – اموزه های اقتصادی،صفحه ۴۳ و ۴۴٫

[۷] -فصلنامه،شماره ۱۹ و۲۰٫صفحه۱۳۱٫

[۸] – فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه،شماره
۱۹ و ۲۰٫صفحه ۷۹و ۸۰٫

[۹] – ترجمه الحیاه ج۵،صفحه ۲۳۲ و۲۳۳٫

[۱۰] -ترجمه الحیاه ج۱،صفحه ۴۹۸٫

[۱۱] -الحیاه ،جلد ۴،صفحه ۲۸۸٫

[۱۲] -فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه،شماره
۱۹ و ۲۰٫صفحه ۸۳ و ۱۶۵٫

[۱۳] -فصلنامه،شماره ۱۹ و ۲۰،صفحه ۸۹٫

[۱۴] -منهای فقر،صفحه ۴۱٫

[۱۵] -فصلنامه ،صفحه ۱۴۹٫

[۱۶] -فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه،شماره
۱۹ و۲۰،صفحه۱۴۹٫

[۱۷]-منهای فقر،صفحه ۵۶٫

[۱۸] – فصلنامه۱۹ و ۲۰،صفحه ۱۵۳٫

[۱۹] – الحیاه ج۴ ،صفحه ۵۳۸ و ۵۴۵٫

[۲۰] -فصلنامه شماره ۱۹ و ۲۰،صفحه ۳۷ و ۳۸٫

[۲۱] – الحیاه ج ۵،صفحه۶۲۱ و ۶۲۲٫

[۲۲] – ترجمه نهج البلاغه،محمد دشتی،صفحه ۲۰۷ و ۵۲۷ (خطبه۱۵۶).

[۲۳] -فصلنامه
شماره ۱۹ و ۲۰،صفحه ۱۵۲٫

[۲۴] -الحیاه ج ۴،صفحه ۳۳۲ و ۳۳۵و۳۴۲٫

[۲۵] -فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه شماره
۱۷ و ۱۸،صفحه ۱۱۰ تا۱۲۱٫

[۲۶] -منهای فقر،صفحه ۴۶٫

[۲۷] -منهای فقر،صفحه ۴۹٫

[۲۸] – همان.

[۲۹] -الحیاه ج۴،صفحه ۶۴۰و ۶۴۱و۶۴۳٫

[۳۰] -منهای فقر،صفحه ۱۱ و۲۳٫

Print Friendly

۴ نظر برای این مطلب

  1. با سلام
    مقاله وزینی است. موضوع مقاله نیز کاربردی است. آنچه بر این مهم می افزاید، یکی اختصار و یکی رعایت چارچوب مقاله نویسی است. نگاه واقع بینانه (و نه افراطی) که این مقاله به شخص امام علی دارد، قابل ستایش است. اگر از منابع بیشتری استفاده می شد، بهتر بود. سوای از کتاب الحیات استاد حکیمی، خود نهج البلاغه هم می بایست آدرس دهی شود. این همه تفسیری که از نهج البلاغه است، غنای بحث را می افزاید. اگر هم قرار است تنها در الحیات تفحص کنید، می بایست در عنوان بحث اضافه کنید : «با تکیه بر کتاب الحیاه»
    سربلند و پیروز باشید.

  2. جانم علی

  3. هم مقاله خوب بود ، هم موضوع و همچنین نظر جناب عبدلی
    احسنت

  4. چقدر آسمانی و بشردوستانه و چقدر گوهربخش و وزین و متاسفانه چقدر مظلوم و متهم اند این حقایق ، خصوصا در زمانی که نام اسلام و دولت اسلامی را عده ای که اصلا نامشان را نمی دانی چه بگذاری مصادف و در کنار وحشیگری و تجاوز و کشتار و حیوانیت قرار داده اند .
    ارزشمندی و اعتبار کارتان بسیار است وقتی پیوسته با ذکر علی (ع) است .
    موفق باشید .

یک نظر بگذارید