مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

«دنیای مدرن و نیاز به پیامبر(ص)» گزارش سخنرانی دکتر علیرضا یوسفی

نویسنده: گزارشگر: حمیده علمچی
ارسال شده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۹۵

 

پنجشنبه شب ۲۵/۹/۹۵ در آستانه ۱۷ ربیع الاول سالروز میلاد خجستۀ پیامبر(ص) و امام جعفر صادق(ع) تالار علامه حکیمی در مجموعه فرهنگی امام صادق(ع) میبد، میزبان دکتر علیرضا یوسفی بود.

در آغاز نشست، دکتر سراج الدین وحیدی ضمن خیرمقدم گویی و تشکر از تشریف فرمایی دکتر یوسفی و هیئت همراه، در سخنانی کوتاه به معرفی ایشان برای حاضران پرداخت و گفت:

«دکتر یوسفی، دکترای علوم تربیتی و برنامه ریزی آموزشی، استاد تمام دانشگاه اصفهان و دارای سمت اجرایی معاونت پشتیبانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و ریاست جهاد دانشگاهی اصفهان به مدت ۱۵ سال می باشند. ایشان از پیشکسوتان دانشگاه اصفهان و از انقلابیون و اعضاء نهضت اسلامی در خطۀ اصفهان هستند و …».

دکتر یوسفی پس از نام و یاد خدا و عرض سلام خدمت حضار محترم، در آغاز سخنرانی یادآور شد که ایام فرخنده میلاد پیامبر اکرم (ص) در مقایسه با دیگر اعیاد اسلامی، در ایران قدری بی رونق برگزار می شود. در حالی که در برخی کشورها مانند پاکستان و هند این روزها بسیار پرشور و نشاط برپا میشود. حتی در کشورهای بزرگ، مسلمانان بیشتر به مرام پیامبر احترام و تعظیم می کنند و آگاهی بیشتری نسبت به مقام ایشان دارند و عاشقانه به ایشان علاقه دارند. شیفتگی خانم پروفسور آنه ماری شیمل (نویسنده، پژوهشگر، اسلام شناس، شرق شناس و ایران شناس سرشناس آلمانی) به پیامبر نیز ناشی از حضورش در شبه قاره هند است. خانم شیمل کتاب «محمد (ص) رسول خدا» را پس از انتشار کتاب «آیات شیطانی» توسط سلمان رشدی، برای نشان دادن چهره واقعی پیامبر به غربیان نوشته است. ولی در ایران بیشتر به تظاهرات خیابانی و شعار و…اکتفا شد. به گونه ای که وزیر ارشاد وقت آقای عطاءالله مهاجرانی تنها کسی بود که پس از یکماه در کتابی تحت عنوان «نقد توطئه آیات شیطانی» در این مورد دست به قلم برد.

متأسفانه بخشی از جلسات مذهبی ما نیز بسیار کم محتوی و عوامانه و فاقد عقلانیت شده است. اگر بخواهیم مردم و علی الخصوص قشر جوان را با طرح چنین مباحثی در حوزه دیانت نگهداریم، مسلماَ ناپایدار است. منبرها شیرینی و اهمیتش را از دست داده و مداحی جای آنرا گرفته است؛ و گاهی مباحث مطرح شده خرافه است و پایه و اساسی ندارد و به منبعی وصل نیست وگرنه بعید است که کسی مثلاً خطبه زیبایی از نهج البلاغه نقل و شرح و تفسیر کند و معرفت و علاقه در مخاطبان ایجاد نشود. شوربختانه پیامبر شناسی و امام شناسی ما تا اندازه ای شعاری شده که معرفتی از آن حاصل نمی شود.

دکتر شریفی سپس به موضوع اصلی سخنرانی پرداخت و گفت:

ما در دوران مدرن و (مدرنیته) بسر می بریم و دنیای جدید تفاوتهای اساسی با دنیای قدیم دارد. مثلاَ در دوران مدرن، مفهوم و معنی شب عوض شده است و برق و تبعات آن و روشنایی مفهوم گذشته شب را تغییر داده است.

در دوران سنت، پدیده های دنیا راز و رمزآلود بود و افراد نگاه اسرارآمیزی به دنیا داشتند و همه این اسرار را به مشیت الهی نسبت میدادند. و بقول آیت الله مطهری: «در تاریکی خداوند را جستجو می کنیم و هرجا عقلمان نمی کشد و استدلال و توجیهی نداریم، تقدیر و مشیت و خلقت خدا را دخیل میدانیم.» مثلاً در گذشته اکثر بیماری ها را به خواست خدا نسبت می دادند ولی امروزه دلایل ژنتیکی، رفتاری، روانی، محیطی و … را عوامل بیماری میدانند. در دوران جدید، اسرار آمیز بودن دنیا و پدیده های آن از بین رفته است و بیماری ها را به مشیت نسبت نمی دهیم و علل آن را شناسایی می کنیم. همچنین سایر پدیده های اجتماعی.

در گلستان سعدی، باب هفتم در تأثیر تربیت، جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی، سعدی از سجایای اغنیاء می گوید و نهایتاً اینکه ادب (فرهنگ) توانگری، شاکری است و ادب درویشی و نداری، صابری است. سعدی که از سنبل های فرهنگی ما ایرانیان است معتقد است که هر دو دسته باید ادب نگه دارند  و اغنیاء شاکر و ضعفا صابر باشند. در گذشته انسان ما قبل مدرن به شدت مشیت گرا بود و از طریق اصحاب فرهنگی جامعه هم این نوع تفکر به او تلقین می شد.

در تاریخ تمدن بشری واژه ای تحت عنوان انقلاب (Revolution) تا پیش از قرن هفده ام وجود نداشته است.

خانم هانا آرنت نویسندۀ کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب است. این کتاب در سالهای پیش از انقلاب ترجمه شده است [ایشان یهودی الاصل است ولی اذعان دارد که معتقدات دینی ندارم و غیر مذهبی ام. وی که زمان هیتلر زندانی و به اردوگاه های مرگ و کوره های آدم سوزی اعزام شد، از آلمان فرار می کند و به آمریکا می رود. او از شاگردان هایدگر است و چندین کتاب می نویسد. او بعد از جنگ جهانی دوم در دادگاه مربوط به اردوگاه آشویتس شرکت کرده و خاطرات آن دادگاه و دفاعیات را نوشته و بحث های زیبایی راجع به خشونت دارد] او میگوید، واژۀ انقلاب یعنی دگرگون کردن چیزی، از زمانی در فرهنگ مردم باب شد که افراد در ذاتی بودن مشیت و اینکه سرنوشتی که بر من و جامعه ام می گذرد محتوم است، تردید کردند. چنین واژه ای بعد از قرن هفدهم مترادف با رونسانس و انقلاب فرانسه بوجود آمده است. ( در فرهنگ قرآنی و شیعی معتقدیم به … إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ … در حقیقت ‏خدا حال قومى را تغییر نمى‏ دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند (آیه ۱۱سوره رعد) و امام حسین (ع) علیه ظلم ایستاد و … اما در صد سال پیش استناد به اینها نمی شد و باور اینکه میشود دگرگونی ایجاد کرد، محال می نمود).

وجوه افتراق بین دنیای قدیم و جدید

۱ ـ مشیت گرایی فرهنگ مسلط جامعه سنتی

در ما قبل مدرن جابجایی قدرت و دگرگونی این پدیده چنین معنایی نداشت و شدیداً فرهنگ مسلط جامعه مشیت گرایی بود.

۲ ـ عزت پیدا کردن علم تجربی

در دوران قدیم، تجربه (Experience) و آزمایش (Experiment) حتی در غرب که واضعان علوم تجربی (مثلاً بزرگترین اندیشمند دنیای مدرن، نیوتن انگلیسی ـ کاشف نیروی جاذبه ـ بود) عمدتاً از آنجا بودند، قدر و منزلتی نداشت.

۳ ـ زمین محوری و خورشید محوری

در نظام خورشید محوری (هیئت کوپرنیکی) شما مانند قطره ای هستید که دور چیز دیگری چون خورشید می چرخید. در نظام زمین محوری (هیئت بطلمیوس) همه بر گرداگرد زمین می چرخند و شما محور عالم هستید.

بسیاری از متدینین با مدرنیسم مخالف بودند و معتقد بودند مدرنیته دینداری را باقی نمی گذارد و در ایمان افراد تزلزل ایجاد می کند. در قرون وسطی، گالیله را زندانی کردند و توبه اش دادند و جوردانو برونو را به خاطر عقایدش که مخالف تعالیم کلیسای کاتولیک بود به حکم دادگاه تفتیش عقاید در شهر رم سوزاندند و کج فهمی های دیگر … از زمانی که نظام خوشید محوری مطرح می شود تا زمانی که قطعیتش پذیرفته می شود حدود ۷۰ سال طول می کشد زیرا ابزار تجربه در اختیار و عیان نبود. ریاضیدانان و نو افلاطونی ها (Neoplatonism) کسانی بودند که نگاه ریاضی وار و مهندسی داشتند. آنها بودند که ابتدا فرضیه خورشید محوری را مطرح کردند زیرا اگر خورشید را محور بگیریم محاسبات کاهش می یابد و ذات طبیعت مقتصد است و ریاضی وار در آن عمل شده است. نگاه افلاطون با نگاه ارسطو به دنیا  متفاوت است. نگاه افلاطون به شدت نگاه ریاضی است. فرد آکادمیک یعنی کسی که جنبه های نظری در او برجسته و قوی است و فردی علمی است. نام مدرسۀ افلاطون اکادمیا بود و منقول است، بالای سردرش نوشته شده بود، اگر کسی هندسه نمی داند وارد نشود. افلاطون خداوند را بالاترین مهندس هستی می دانست.

۴ ـ انسان ها موجودات ذی حقی هستند.

اگر بپذیریم، آنچه برای بشر اتفاق می افتد مشیت از پیش تعیین شده نیست، طبیعتاً ذیحق بودن آنها مطرح میشود.

۵ ـ مسأله آزادی

هر کس آزاد است سرنوشتش را خود رقم بزند و آزادی بیان نظراتش و ابراز عقایدش را دارد.

۶ ـ حقوق بشر

جدا از اینکه ملیّت، دین و مذهب و مرام هر فردی چیست، همین که انسان است، حقوقی دارد.

موارد فوق نه اینکه در تاریخ اندیشه بی سابقه باشد، اما طرح آن در ساحت و فضای عمومی نبود و در دوران جدید عمومی شد و از آن حرف به میان آمد.

علم تجربی بسیاری از گره ها را گشود و انسان مدرن توانست تسهیلات و وضعیت بهتری برای زندگی خویش فراهم کند و رفاه و آسایش بیشتری (علیرغم کاهش آرامش) مهیا سازد. مثلا در حوزه سلامت و مبارزه با بیماری ها پیشرفت های چشمگیری داشت.

سوال: پیامبری که وابسته به دنیای سنت می باشد، در دنیای مدرن به او چه نیازی است؟ و از دین چه انتظاری می رود؟

برخی استدلال میکنند، بسیاری از پیشرفتهای علوم تجربی در قرآن پیش بینی شده است و آیاتی را در زمینه مربوطه،  برای مصداق کلامشان می آورند (مثلاً پس از اثبات نظریه خورشید محوری اظهار می کنند، اصل این نظریه در قرآن آمده است) در صورتیکه این نوع نگاه به قرآن و پیامبر نگاه گمراه کننده ای است. خداوند در آیات ابتدائی سوره بقره می فرماید:

الم ﴿۱﴾ ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿۲﴾

الف لام میم (۱) این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است (۲)

بی شک قرآن کتاب هدایت است و پیامبر مبعوث و ائمه اطهار منصوب نشده اند تا فیزیک و شیمی بیاموزد و چنین ادعایی هم نداشته اند؛ بلکه آمده اند تا بشر را به بلوغ فکری و عقلی برسانند

عقل تجربیِ ابزارگرایِ چاره ساز، با این همه پیشرفت، دنیای امروز را از گذشته جهنمی تر کرده است. در جنگ جهانی دوم بیش از ۵۰ میلیون نفر کشته شدند. در حملۀ اتمی آمریکا به هیروشیما در یک ثانیه بیش از ۸۰ هزار نفر سیستم درونی آنها کُلاپس (Collapse) کرد. همین عقل ابزاری اگر افسار گسیخته شود و هدایت نگردد، بسیار فاجعه آمیز است؛ مثلاً در اروپا در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم صربها نسل کشی بوسنیایی ها و کرواتها را به راه انداختند و گروههای دو سه هزار نفری را دسته جمعی قتل عام کردند، تا اینکه ناتو مجبور به دخالت در صربستان شد. یا فرد داعشی آیۀ قرآن می خواند و نام پیامبر را نیز می آورد و به سر بریدن مخالف اعتقادش اصالت می دهند و اعمال غیر انسانی و وحشیانۀ دیگر مرتکب می شوند و از آن فیلم ویدیویی می گیرند. انتحاری در جمع فرستادن و جمعیت زیادی را کشتن از کارهای نامعقول است و … ما اصلاً انسان عاقل به معنای مجرد نداریم و عقل به نوعی اختلاطی از جهالت و حوزه های عواطف (مهربانی، شفقت، خشم، نفرت، حسد، کینه و …) است. به این دلیل به پیامبر نیاز داریم، چون علم و عقل محدودیت دارند و برخی کارها را نمی توانند بکنند و بعضی جاها نمی توانند بروند. فیلسوف بزرگ مدرنیته،کانت می گوید: «عقل زورش به بعضی چیز ها نمی رسد و محدودۀ شناخت عقلی حدی دارد».

پیامبر در بازگشت از غزوه ای فرمودند: «ما از جهاد اصغر بر گشتیم، جهاد اکبر باقی مانده است». جهاد اکبر یعنی لگام زدن به عقل، جهت دادن به تعقل، نجات دادن علم و عقل از هوا و هوس و رذایل و شرور و این مهم، کاری بس دشوار است.

مولانا در دفتر اول مثنوی و معنوی در بخش ۷۶ـ تفسیر رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر می گوید:

سهل شیری دان که صف ها بشکند               شیر آنست آنکه خود را بشکند

یعنی کسی که بتواند جلوی هوی و هوسهای خود را بگیرد و تقوا داشته باشد، او چون شیر است. و اینجاست که ما به وحی و نبی و نیکان و پاکان برای راهنمائی نیاز داریم.

داعیه پیامبران همین است و رستاخیزی که برپا کردند همین. پیامبر محدودیت های این عقل و علم را می شناسد و بر اساس این محدودیت ها توصیه و سفارش می کند. خودش به مراتبی رسیده که،  باور دارد چه برای انسان ها در همۀ اعصار ضرورت دارد.

اما متأسفانه بسیاری از نداهای قرآنی فراموش شده اند؛ مانند: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ﴿۱۳ سوره حجرات﴾

اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بى‏ تردید خداوند داناى آگاه است.

اینکه در کجا و از چه پدر و مادری به دنیا بیاییم؛ چه نژاد و رنگ پوستی داشته باشیم، مسائلی است که ما در آنها اختیار و انتخابی و دخل و تصرفی نداشته ایم و جنبه های هویتی دارند. این آیه ندایی، فوق حقوق بشری است و بیان میدارد انسانها نسبت به هم ارجحیتی ندارند مگر کسی که باتقواتر است و متقی کسی است که بتواند از پس خویش برآید.

پیامبر رحمه للعالمین هستند برای تمام انسانها و خاتم النبیین برای تمام دورانها. خداوند به ایشان توصیه میکند: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿ ۱۶۴سوره آل عمران﴾

به یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.

از این آیه می توان فهمید که نفس انسان دارای بسیاری از مشکلاتی استکه جلوی علم آموزی و تعقل را میگیرد و انسان ابتدا باید تزکیه شود و از رذایل اخلاقی چون کینه و حرص و طمع و قهر و خشونت پاک گردد تا علم و دینداری بتواند خود را نشان دهد.

مولانا در دفتر اول مثنوی معنوی می گوید:

ما درین انبار گندم می‌کنیم                    گندم جمع آمده گم می‌کنیم

می‌نیندیشیم آخر ما بهوش                     کین خلل در گندمست از مکر موش

اول ای جان دفع شر موش کن                وانگهان در جمع گندم جوش(کوش) کن

گر نه موشی دزد در انبار ماست                گندم اعمال چل ساله کجاست

نماز می خوانیم، روزه می گیریم، حج و زیارت به جا می آوریم ولی در اعمال و رفتار ما تأثیری ندارد، طرز نگاه ما پیامبرانه نمی شود. ابتدا باید از آلودگیها پاک شویم تا اعمال عبادی اثر گذار شود؛ مهر و عطوفت بورزیم، دلسوز و مشفق باشیم که این روزها دنیا به این ندا نیاز دارد. نامهربانی را به وحوش نسبت میدهند و برای او این نقص را قائل هستند ولی بشر امروزه چون به پیام خدا و ندای وحی و صلای پیامبران گوش نمیدهد، نامهربان و گاهی از حیوانات درنده خو تر و وحشی ترشده است.

مولوی در دفتر اول مثنوی و معنوی بخش۱۱۸ میگوید:

این چنین خاصیتی در آدمیست            مهر حیوان را کمست آن از کمیست

همچنین مولانا میگوید:

زین سبب پیغمبر با اجتهاد                             نام خود با آن علی مولا نهاد

گفت هرکس را منم مولا و دوست                     ابن عم من علی مولای اوست

کیست مولا، آن‌که آزادت کند                          بند رِقّیَت ز پایت واکند

چون به آزادی نبوت هادی است                       مؤمنان را ز انبیاء آزادی است

ای گروه مومنان شادی کنید                           همچو سرو و سوسن آزادی کنید

کسی که از سیئات و شرور نفسانی آزاد شده باشد، آزادی دارد و وجود نازنین پیامبر باران گونه است و بدون دریغ بر سرزمینهای مختلف می بارد، دلسوز و مشفق برای بشریت است و برای هدایت انسانها خودش را به زحمت می اندازد. اوست که از جانب خدا برانگیخته شده تا عقول را از شرور آزاد کند. مولا کسی است که شما را از آلودگیها پاک کند و از جهل و ضلالت بیرون برد و از بندها برهاند. مؤمنان از مشکلات و تعلقات دنیا رها و آزادند، و این به معنی رهبانیت و کناره گیری از زن و کار و زندگی نیست بلکه آنها که به الهامات و توصیه های پیامبر عمل می کنند، حزن و اندوهی ندارند و چون از بندها آزاد شده اند ، برترین هستند و مسرور و مشعوفند .

مولانا در جای دیگری میگوید:

چیست دنیا از خدا غافل بُدَن(شدن)                     نه قماش و نقده و میزان و زن

در نهایت، آقای دکتر یوسفی برای حسن ختام غزل شماره۷۹۲ از غزلیات دیوان شمس تبریزی مولوی را در مدح حضرت رسول اکرم (ص) خواندند و فیض حضار را از پیش کاملتر کردند.

هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد             هله پیوسته دل عشق ز تو شادان باد

غم پرستی که تو را بیند و شادی نکند               همه سرزیر و سیه کاسه و سرگردان باد

چونک سرزیر شود توبه کند بازآید                     نیک و بد نیک شود دولت تو سلطان باد

نور احمد نهلد گبر و جهودی به جهان                سایه دولت او بر همگان تابان باد

گمرهان را ز بیابان همه در راه آرد                     مصطفی بر ره حق تا به ابد رهبان باد

آن خیال خوش او مشعله دل‌ها باد                    وان نمکدان خوشش بر زبر این خوان باد

کمترین ساغر بزم خوش او شد کوثر                   دل چون شیشه ما هم قدح ایشان باد

تصاویر(عکس: علی عطاری)

 

 

Print Friendly

یک نظر بگذارید